چکیده:
پس از سالها تنش بین ایران از یک طرف و آمریکا و متحدانش از طرف دیگر بر سر برنامۀ هستهای ایران، برنامۀ جامع اقدام مشترک (برجام) بین دو طرف به امضا رسید. ویژگی مهم سالهای اخیر، تهدید به کاربرد گزینۀ نظامی علیه ایران بود. این تهدید همراه با افزایش تحریمها و ممنوعیتهای تجاری بود.دلیل کاربرد تهدیدهای نظامی چه بود؟ بهطور کلی تهدید نظامی و کارامدی تحریمها و ممنوعیتهای تجاری چه رابطهای با هم دارند؟ چرا آمریکا و رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر بارها از تهدید نظامی استفاده کردند؟ بهترین راهبرد واکنشی ایران در وضعیت تحریم و تهدید نظامی، چه راهبردی میتوانست باشد؟ در این مقاله در جایگاه پاسخ به این پرسشها، ابتدا چارچوب نظری جدیدی برای بررسی کنشها و واکنشهای مرتبط با تحریم مطرح میشود که سه پایۀ مهم و نوآورانه دارد: 1. تعریفی متفاوت و جدید از تحریم و ممنوعیت تجاری؛ 2. تحلیل سود-هزینة مبتنی بر وضعیت و اعمال کنترل بر آن؛ 3. رابطۀ مکملی ابزارهای سیاست خارجی (تحریم و ممنوعیت تجاری و تهدید نظامی). در قالب این چارچوب نظری و برای پاسخ به پرسشهای مطرحشده، این فرضیه مطرح شده است: «در وضعیت اقتصاد جهانی، تبدیل کردن گزینۀ نظامی از جایگزینی برای تحریم و محدودیت تجاری به مکملی برای آنها، مهمترین راهبرد آمریکا برای کارامد کردن تحریمها و ممنوعیتهای تجاری علیه ایران بود». با محور قرار دادن این فرضیه و چارچوب نظری در مورد تحلیل کنشها و واکنشها در وضعیت تحریم و تهدید نظامی، نتیجه گرفتیم که تهدید به کاربرد گزینۀ نظامی از طریق تغییر تحلیل سود-هزینة ایران یا شرکای تجاری آن بر کارامدی تحریمها و ممنوعیتهای تجاری تأثیر گذاشته است. همچنین در نتیجهگیری عملی، استدلال کردیم که برای کشورهای مورد تحریم و تهدید نظامی همانند ایران در دورۀ قبل از برجام، راهبرد «نمایش قدرت نظامی» بهعنوان یکی از پایههای مهم سیاست ضد تحریمی میتواند راهبردی مفید باشد و مانع این تأثیر و در نهایت کاهش میزان کارامدی تحریم و ممنوعیت تجاری شود.
Threat to use military force against Iran has been repeated by US. These threats have been along with increasing sanctions and embargo against Iran. The question we address in this paper is: what is the impact of on military threats against Iran on effectiveness of sanctions and embargo against it? we will examine this hypothesis: in situation of global economy, Transforming of military option from an alternative for sanctions and embargo to a supplement to their, is most efficient strategy for US to Increase efficiency of sanctions and embargoes against Iran. Threat to use military force makes this efficacy through change in cost - benefit analysis of Iran or its business partners. However, usage of military prestige strategy by Iran has made the US strategy inefficient. Given to continuing of political ineffectiveness of sanctions and increasing military threats, the military prestige strategy should be axis of Iran policy against Sanctions.
خلاصه ماشینی:
همزمانی این تهدیدها با تحریم ها و ممنوعیت های تجاری این پرسش ها را مطرح می کند: علت یا دلیل کاربرد تهدیدهای نظامی چه بودند؟ تهدید نظامی و کارآمدی تحریم و ممنوعیت تجاری چه رابطه ای با هم دارند؟ چرا آمریکا و اسرائیل در سال های اخیر همواره از تهدید نظامی در کنار سیاست تحریم استفاده کردند؟ ایران چگونه می توانست یا می تواند در صورت تکرار وضعیت مشابه ، راهبردی موفق در وضعیت تحریم همراه با تهدیدات نظامی داشته باشد؟ در این مقاله در جایگاه پاسخ به این پرسش ها، این فرضیه مطرح می شود: «در وضعیت اقتصاد جهانی ، تبدیل کردن گزینه نظامی از جایگزینی برای تحریم و محدودیت تجاری به مکملی برای آنها، مهمترین راهبرد آمریکا برای کارآمد کردن تحریم ها و ممنوعیت های تجاری علیه ایران بود.
با توجه به این مطالب ، می توان گفت که در وضعیت جهانی شدن اقتصادی ، علت اصلی کارآمدی تحریم ها و ممنوعیت های تجاری علیه ایران ، تبدیل گزینه نظامی به مکملی برای آنها بوده است .
اختلاف زیاد بین بودجه نظامی آمریکا و کشورهای دیگر از جمله ایران ، روسیه و چین یکی دیگر از عللی است به تبدیل شدن گزینه نظامی از یک جایگزین به مکملی برای تحریم ها و ممنوعیت های تجاری کمک کرد (شکل ٩).
راهبرد نمایش قدرت باید طوری اعمال می شد که شرکای تجاری ایران و کنشگران موثر در کارآمدی تحریم ها و ممنوعیت های تجاری در تحلیل سود و هزینه خود به این نتیجه می رسیدند که آمریکا و متحدانش اگر تحریم ها ناکارآمد باقی می ماندن ، دست به اقدام نظامی علیه ایران نمیزدند.