چکیده:
حکومت به مثابه امر جامعه شناختی پدیده ای ارتباطی است که از ارتباط فرمانروایـان و فرمانبرداران تشکیل شده است . از منظر دینی دو طرف این رابطه دارای حقوق و تکـالیف مشخص اند. تا کنون به حقوق فرمانروایان و تکالیف مردم بیش از حـد توجـه شـده و در مقابل از حقوق مردم و مسئولیت های حاکمان غفلت گردیده است . از منظر قرآن حکومـت از امور مشترک است و مردم مانند حاکم در آن سهیم اند و درنتیجه به اندازه ای که شراکت مردم در فرایند تصمیم سازیهای سیاسی تضمین گردد، به همان اندازه حکومـت مشـروع ، وگرنه غیرشرعی خواهد بود. در راستای اثبات فرضیه با طرح جامعه آرمانی قرآنی کـه در آن مردم نه عوام که بالغ اند، نه بیسواد که آموزش دیده اند، نه جاهـل کـه عاقـل انـد، نـه درجه بندی شده که برابرند، کارشان با تعاون و همیاری و ولایت همگانی بر همدیگر پیش میرود، تلاش کرده ایم با استخدام هفت قاعده و نظریه و تمرکز بر آیه شورا در سـوره آل عمران دربارة حقوق سیاسی مسئولیت آفرین برای دولت و فرمانروایان دینـی بحـث کنـیم . نتیجه نهایی این است که حکومت های مردم سالار امروز که در آن مشارکت فعالانه مـردم در عرصه سیاسی تسهیل گشته است ، از حکومت های دیگر که کمترین زمینه برای استیفای حقوق سیاسی مردم وجود دارد، مشروعیت بیشتری برخوردارند و هرگونه توافق در زمینـه تضمین حقوق سیاسی مردم در خصـوص امکـان مشـارکت بیشـتر آنـان در فراینـدهای تصمیم سازی، برای حاکم از لحاظ قانونی و شرعی الزام آور است .
خلاصه ماشینی:
در راستای اثبات فرضیه با طرح جامعه آرمانی قرآنی کـه در آن مردم نه عوام که بالغ اند، نه بیسواد که آموزش دیده اند، نه جاهـل کـه عاقـل انـد، نـه درجه بندی شده که برابرند، کارشان با تعاون و همیاری و ولایت همگانی بر همدیگر پیش میرود، تلاش کرده ایم با استخدام هفت قاعده و نظریه و تمرکز بر آیه شورا در سـوره آل عمران دربارة حقوق سیاسی مسئولیت آفرین برای دولت و فرمانروایان دینـی بحـث کنـیم .
تحقیق حاضردرون جامعه ایآرمانیدنبال میشودکه براساس منابع دینیاستکباررا نمیپذیردوبه تبع استضعاف –که درشرایطیآن رویسکه اسـتکباراسـت ومستضـعف کسیاست که به عمدرشدوبلوغ راانتخاب نکرده وبه استضـعاف تـن داده اسـت -نیـز مردوداعلام شده است .
پاسخ قرآنی مسئله که درطـول تحقیـق بـه اثبـات آن خواهیم پرداخت ،این است که حکومت ازجمله پدیده های اجتماعیموجدحقوق مشترکی است که براساس آن شهروندان حق دارنددرفرایندشکل گیریتصمیمات سیاسیروزمره به هرشکل ممکن وباسازوکارهای مناسب مشـارکت کننـدودرنگـاهیدقیـق تـرهـر تصمیمیبراینداراده همگانی–دروجه ممکن وباظرفیت های متغیرتاریخیاجتماعی- باشدودرهمین زمینه حاکمان وظیفه دارندکه نه تنهادرچنین فرایندییکه تازینکننـد، بلکه زمینه های بلندمدت وکوتاه مدت آن رافراهم سازندودریک بـازه زمـانیبلندمـدت فضایسیاسیارتباطیدوسویه رادرجامعۀاسلامینهادینـه نماینـدتـاآنجـاکـه چنـین فضاییباساخت یابی(theorystructuration)١قابل قبول ازوابستگیبه اراده این وآن رهاشودوآن چنان نهادینه گرددکه بقایبلندمدت آن فراترازاراده حکومت کننـدگان یـا حکومت شوندگان تضمین گردد.
منظوراین است که ببینیم شارع باکدام دغدغه ،به عنـوان هـدف اصـلی بیان نشده درآیه امامعطوف به آن ،چنین دستوریراتشریع کـرده اسـت .