چکیده:
مبحث نفس در طول تاریخ، آرای بسیار مختلفی به خود دیده است. ماهیت نفس، حدوث و قدم آن، و کیفیت ارتباط نفس با بدن، همواره از چالشیترین مباحث در آرای فلسفی و کلامی بودهاند. ابنسینا، به عنوان یک فیلسوف مشائی، در اکثر نوشتههای خود، دیدگاه ارسطویی مبنی بر حدوث نفس را پذیرفته؛ اما در برخی از رسالههای عرفانی و نیز در قصیدۀ عینیه، عباراتی دال بر گرایش او به دیدگاه افلاطونی مبنی بر قدم نفس دیده میشود. این امر مشکلی را برای مفسران ابنسینا ایجاد کرده که چگونه این دو دیدگاه متناقض را توجیه کنند. نوشتار حاضر با رویکردی توصیفی - تحلیلی به بررسی این مسئله پرداخته است. در این فرایند بهدست میآید که دیدگاه ابنسینا در حکمت مشرقی تغییر نیافته و او همچنان به ادعای پیشین خود در باب حدوث نفس وفادار مانده است. بنابراین، بین رهیافت مشائی و اشراقی ابنسینا تفاوتی نیست.
خلاصه ماشینی:
رويکردهای تمثيلی و رمزی و آموزه های مشرقی و عرفانی ابن سينا را در صورت پذيرفتن حدوث نفس ، چگونه بايد تحليل کرد؟ اين که آيا نفس پيش از همراهي و تعلق به بدن وجودي مفارق داشته يا صرفا با حدوث بدن با آن همراه ميشود و همراه با حدوث بدن ، نفس نيز حادث ميشود؟ ديدگاه اول به افلاطون و پيروان وي باز ميگردد و ديدگاه دوم در نوشته هاي ارسطو و پيروانش قابل رؤيت است .
ابن سينا در آثار مشـائی خـود بـه طور آشکار بر حدوث نفس برهان اقامه کرده است ، اما در آثار مشرقی و رمزي اين تصريح را ندارد.
ملاصدرا در ادامه مينويسد: منظور افلاطون در اين جا اين مطلب نيست که نفوس ناطقه با تعينات ، مشخصات ، و خصوصياتي که هر يک دارند قبل از حدوث بدن موجود بوده اند، وگرنه مستلزم تعطيل قواي نفس که بعضي از سنخ قواي «نباتي» و بعضي ديگر «حيواني»اند خواهد شد و در يک کلام مشکل تعطيل در وجود را به دنبال خواهد آورد [٢٠، ج ٨، ص ٣٢٣] بنابراين ، مسئله حدوث نفس و چگونگی آن نزد ملاصدرا بسيار مهم است .
البته در اين جا بايد توجه داشته باشيم که قائل شدن به بال و پر براي نفس و قابليت پرواز روح رمزي نيست که فقط اختصاص به ابن سينا داشته باشد بلکه نمونه هاي متعدد ديگري نيز دارد.
و مقصود وی از هبوط نفس مرحله کينونت عقلي نفس بوده و مراد ابن سينا از وجود نفس پيش از طبيعت و قبل از هبوط آن در بدن را اين گونه تفسير میکنيم که نفوس انساني به علت و سبب خود «عقل فعال » موجودند، علتي که در ذات و فعل خود منزه از ماده است [ر.