چکیده:
زبان مجازی به وسیله حذف ارجاع ، استعاره ، کنایه ، رمز و...، مرجع سخن و مدلول خود را پنهان یا نفی میکند؛ درنتیجه ، عناصر متن با یکدیگر تنش پیدا میکنند. از این رهگذر میتوانیم چیزی بگوییم و چیزی دیگر اراده کنیم . یکی از ابزارهای کارآمد برای گریز از شفاف گویی، آیرونی است . این صنعت همواره یکی از شیوه های رفتار انسان با جهان بوده است و در بیان نیز ویژگیهای خاصی را پدید میآورد. هدف از نوشتن این مقاله ، نقد و تحلیل نه مقاله فارسی در زمینه آیرونی، به منظور رفع هرچه بیشتر ابهام معنایی این اصطلاح است . روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات برگه نویسی و حوزة مطالعات کتابخانه ای است . این مقاله ها گذشته از جایگاهی که در شناساندن آیرونی دارند، به علت غربی بودن این اصطلاح ، و تعدد و ابهام معنایی آن از خطاهای علمی برکنار نیستند. در اغلب این مقاله ها، تعریفی نهایی از آیرونی با توجه به نظر منتقدان خارجی و داخلی بیان نشده و به نقل قول ها بسنده شده است . ضعف اساسی این مقاله ها در ذکر نمونه های آیرونی در ادب فارسی است و پژوهشگران گاه در این زمینه دچار اشتباه شده اند.
خلاصه ماشینی:
"در زمینۀ آیرونی تاکنون دو دسته پژوهش صورت گرفته است : دستۀ اول به شرح آیرونی میپردازند و بیشتر آن ها مستقل نیستند و بخشی از پژوهش بزرگ تر دیگری محسوب میشوند؛ مانند مقالۀ «آیرونی در دانشنامۀ ادب فارسی» به کوشش حسن انوشه یا مقاله های دیگری که باعنوان مشابه در کتاب های فرهنگ اصطلاحات ادبی سیما داد، واژه نامۀ هنر داستان نویسی جمال میرصادقی، فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی بهرام مقدادی و واژگان توصیفی ادبیات فارسی عربعلی رضایی آمده است و یا کتاب هایی که در آن ها فقط یک عنوان فرعی به آیرونی اختصاص داده شده است ؛ نظیر تاریخ طنز در ادب فارسی از حسن جوادی.
در این مقاله ، ابیات ذیل به عنوان نمونه های آیرونی موقعیت در اشعار ناصرخسرو آمده اند: هیچ نایند همی هیـچ مگر کز دور بانگ دارند همی چون سگ کهدانی مرد هشیار سخن دان چه سخن گوید با گروهی همه چـون غول بیابانی؟ که بود حجت بیهوده سوی جاهل پیـش گوساله نباید کـه قرآن خوانی (همان ، ٣٢٤) در این ابیات ، نه تنها موقعیت آیرونیکی وجود ندارد، کلام نیز آیرونیک نیست و شاعر بسیار صریح مقصود خویش را ادا میکند.
نگارندگان مقالۀ مورد بحث همچنین معتقدند ناصرخسرو با کاربرد آیرونی در این هجوها، اعتدال را رعایت کرده است ؛ اما در هیچ کدام از مثال ها، آیرونی وجود ندارد و صراحت و قطعیت در آن ها موج میزند: به دین از خری دور باش و بدان که بیدینی ای پور بیشک خری است (همان ، ٣٢٦) خلق نبینی همه خفته ز علم عدل نهان گشته و فاش اضطراب (همان ، ٣٢٧) ای خداوند این کبود خراس صدهزاران ز بنده تو را سپاس که به آل رسول خویش مرا برهاندی ازین رمه نسناس (همان ، ٣٢٤) «نگاهی به جلوه های آیرونی در اندیشه و اشعار پروین اعتصامی» عنوان مقاله ای است از علی صفایی و ادهمی."