چکیده:
هدف اصلی تحقیق حاضر شناسایی مفاهیم اصلی انحراف های اجتماعی با استفاده از نظرات اجتماعی در حوزه جرم شناسی از جمله نظریه فشار، تئوری کنترل اجتماعی و نظریه تعامل گرایی است. درحقیقت پیداییو گسترش جامعه شناسی در همه رشته های حقوق یکسان نبوده است. در پاره ای از رشته ها وجود یک رشته غیرجزمی، پیدایی جامعه شناسی حقوقی را تسهیل کرده است. بدین ترتیب گذر حقوق جزا به جامعه شناسی حقوقی (جامعه شناسی جنایی) بواسطه وجود جرم شناسی که در کنار عوامل اجتماعی، عواما روانی، جسمانی و انسان شناختی را مورد بررسی قرار می دهد، هموار شده است. از ابتدای دهه شصت میلادی تفکر انتقادی مکتب جرم شناسی واکنش اجتماعی، به تمرکز ویژه رویکرد تعامل نمادین بر نقش ارزیابی های دیگران در تشکیل و تغییر هویت و اعمال شخص، نظریه ای متفاوت، به نام نظریه تعامل گرا، در انتقاد به جرم شناسی کلاسیک، شکل گرفت و به یاری شرایط مستعد حاکم بر آن دوران، در آمریکای شمالی بروز یافت . این نظریه، مفاهیم انحراف و منحرف را به صورت ذهنی و نه عینی تعریف کرد. به همین سبب نیز، خواستار کاهش چنین واکنش هایی در قبال جرم، به ویژه در قالب کم کردن دخالت نظام عدالت کیفری گشت و بدین ترتیب، دریچه ای نو را در جرم شناسی گشود. یافته های تحقیق نشان می دهد با عنایت به انتقادات ناظر به مفاهیم بنیادی نظریه، یعنی برچسب زنی و انحراف، قابلیت هدایت این نظریه به مسیری معتدل تر و بهره گیری شایسته از آن در چارچوب یک سیاست جنایی کارآمد و انسانی، با هدف نیل به مدیریت بهینه جرم، بیش از پیش رخ می نماید.
خلاصه ماشینی:
بطور کلی برای دستیابی به تعاملات اجتماعی یا ارتقاء سطح آن باید زمینه ساز مطلوبیت فضایی را با در نظر گرفتن مفاهیمی چون خلوت ، قلمرو، فضای شخصی و ازدحام کوشید و هرکدام از این فضاها را در تعریف خود بطور دقیق بررسی و اجرا نمود و از قرارگاه های رفتاری بوجود آمده از حاصل این مفاهیم جهت ایجاد تعاملات اجتماعی نهایت استفاده را نمود (Dejhkam، ٢٠٠٨: ٨١) نظریه تعامل گرا نظریه تعامل گرایی، گاه به دلیل آنکه در علت شناسی جرم بسیار ساده نگر است ، گاه به خاطر پیچیدگی مفاهیم و گاهی نیز به علت برخورداری از شواهدی اندک برای حمایت از ادعاهای خویش ، مورد انتقاد قرار گرفته است (ویلیامز و مک شین ، ١٣٨٣: ١٦٥) برخی انتقادات ، تا جایی پیش رفته اند که آن را نه یک نظریه محض ، بلکه دیدگاهی تلقی می نمایند که عواقب مداخلات نهادهای واکنش اجتماعی را در آفرینش انحراف ثانویه تبیین می کند (وایت و هینز، ١٣٨٣: ٢٠٣) بر این اساس ، نظریه مذکور، به سبب اینکه بیشتر ایدئولوژیک و انتقادی بوده و مفاهیم آن بر پایه آزمایشات تجربی به منظور اثبات فرضیه ها بنا نشده اند، صرفا در حد عقیده ای مفهومی باقی مانده و به جایگاه نظریه ای اصیل نرسیده است .