چکیده:
در عصر غیبت میتوان از طریق برهان خلف نیز مشروعیت ولایت فقیه را اثبات کرد. با فرض خلف، یعنی فرض نفی حاکمیت فقیه در عصر غیبت، وضع از سه فرض خارج نیست: 1) حاکمیت طاغوت؛ بنابر نص کرایم قرآن و روایات، این فرض شرعا ممتنع است. 2) عدم وجود حاکم: این فرض عادتا ناممکن است و اگر ایجاد شود مستلزم اخلال نظام نوعی است. همچنین شرعا جایز نیست. 3) حاکمیتی بین حق و باطل: این فرض محال است؛ زیرا اموری که به حق و باطل وصف شوند یا حقاند یا باطل و آنچه حق نباشد قطعا باطل است؛ چراکه قرآن کریم فرموده فما ذا بعد الحق إلا الضلال ؛ واسطهای بین حق و باطل وجود ندارد. بنابراین با ممتنع بودن هر سه فرض، هیچ راهی جز پذیرش حاکمیت فقیه وجود ندارد. اقامه برهان مستقیم برای اثبات ولایت فقیه سه مقدمه دارد: 1) تعطیل حدود الاهی در عصر غیبت با وجود امکان اقامه آن جایز نیست؛ 2) مجری این احکام باید احکام را بداند (فقیه باشد)؛ 3. مجری برای اجرا باید حق تصرف در اموال و نفوس داشته باشد (ولایت). مجموع این مقدمات وجود ولایت فقیه را واجب میکند.
خلاصه ماشینی:
"سؤال این است که چگونه با وجود حدیثی مبنی بر امر به مردم برای مراجعه به فقیه، عدهای ولایت را در عصر غیبت نفی میکنند؟ آیا میتوان گفت که اگر فقیه تمکن تشکیل حکومت را داشت نیز حق حاکمیت ندارد و دلیلی بر حاکمیت وی نیست؟ آیا با کنار رفتن فقیه حدود عظیم الاهی ضایع نمیشود و اموال مؤمنان به کام دشمنان اسلام نمیرود؟ وقتی زمام امور جمعی از دست فقیه گرفته شود، فقیه محصور به نظر دادن در عرصه عبادیات فردی میشود.
با این وصف چگونه میتوان دین مؤمنان را با تفکیک بین احکام فردی و جمعی (با سلب ولایت فراگیر از فقیه) حفظ کرد و سایه شوم فرهنگ شیطانی طاغوت را از سر آنان برداشت؟ بنابراین مفهوم واقعی ولایت مطلقه این نیست که فقیه اختیار دارد هر کار میخواهد به صورت فراقانونی انجام دهد یا اختیارات نامحدود داشته باشد؛ بلکه مراد این است که مردم موظف هستند در عصر غیبت (و حتی در عصر حضور امام جایی که دسترسی به او ندارند) در تمام حوادث زندگی به فقیه مراجعه کنند تا او حکم خدا را به آنها ابلاغ و حدود و احکام خدا را در میان آنان اجرا کند.
ایشان در نگرشی فراگیر، به مقوله فقه از منظر حکومت نگریسته و رویکرد حکومتی را محور مسائل فقه دانسته و ضمن عنایت به مسائل اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی جامعه، با ارائه فقهی کاربردی شأن فقه را اداره تمامی زوایای زندگی بشری معرفی نموده است(امام خمینی، ۱۳۷۸ب، ج21، ص28 صلی الله علیه و آله و سلم )."