خلاصه ماشینی:
"تعیین مسیر در نیل به سازمانهای یادگیرنده: یک حوزه علمی جدید برای نظامهای انسانی در سازمانها بخش دوم ترجمه:کاوه تیمورنژاد (به تصویر صفحه مراجعه شود) اصل سوم:رابطه دو طرفه برخلاف الگوی سنتی که یک معلم سعی دارد دانش خود را به دانشآموز برساند،در مربیگری خلاق چنین فرض میشود که هم مربی و هم مراجع در فرآیند یادگیری درگیر هستند.
اصل پنجم:شیوههای که یا انسانها کار نمیکند آیا تا به حال موقعیتی را تجربه کردهاید که در آن فردی،مثلا رئیس شما،برای برخورد با انسانها«شیوهای»یاد بگیرد و سپس سعی کند با شما آنگونه رفتار کند؟آیا آن را حس کردهاید؟ما انسانهائی را دیدهایم که اغلب دوست دارند از تکنیکهایی شاید به دلیل این که آن کارها را برای آنان ساده می سازد،استفاده کنند اما هرگز دوست ندارند به صورت افراطی«ماهر»شوند.
وظیفه زبان مهیا نمودن راه جدید ادراک و مشاهده برای مراجع است که به کمک آن مراجع دنیا را از میان مجموعهای متفاوت و از چشماندازها و فیلترها میبیند و از این رهگذر به زمینههائی که به شیوه معمول برای مراجع قابل رؤیت نیستند،روشنی افکنده می شود،پس کار کردن با یک مربی در مقایسه با استفاده از نظرات مشورتی یک متخصص متفاوت است.
برای مثال وقتی که فردی در امری موفق نمیشود یک واکنش معمول و متداول برای فرد،این است که درگیر در ارزیابی روانشناختی شود(خود انتقادی یا انتقاد از دیگران)،در کنار آنانی که تلاش می کنند به فرد کمک کنند،فرهنگ به ما میآموزد که حل شده بود رفتار کنید و با تلاش برای رهایی روح و روان فرد از رنج و محنت،مسأله را حل کنید،با این حال هیچ از این موارد برای افراد سودمند نیستند و فرصتهای یادگیری را از آنان میرباید."