چکیده:
امروزه الهیات مسیحی، بیش از هر زمان دیگر، با مسئلة وجود خدا، شناخت او و بهویژه، ارتباط میان علم و ارادة الهی با اراده و تقدیر انسان، درگیری فلسفی و کلامی دارد. در دوران معاصر، با ظهور نحلههای جدید فلسفی در غرب، الهیات مسیحی نیز نحلههای فلسفی مختلفی را درون خود تجربه کرده است، که الهیات یا خداباوری کلاسیک، خداباوری گشوده و خداباوری نئوکلاسیک را میتوان سه مورد از برجستهترین این نحلهها دانست. هر یک از این سه مکتب فلسفی ـ الهیاتی، سعی کردهاند تا با ارائة تصویری از خداوند، به بسیاری از مسائل سنتی و جدید در خصوص خداوند و ارتباط او با نظام هستی و بهخصوص با انسان و ارادة او، پاسخ دهند. در این جستار، تلاش خواهیم کرد تا با ارائة تصویری کلی از این سه مکتب، به مهمترین اشکالات و انتقادات واردشده بر آنها، بهویژه انتقاداتی که از سوی خود فیلسوفان مسیحی مطرح شدهاند، توجه کنیم و جایگاه هر یک را در فلسفة مسیحی معاصر، بکاویم. همچنین، در نقد و بررسی این خداباوریهای سهگانه، از آرای ملاصدرا نیز، بهویژه در مباحثی چون حدود شناخت عقل، مسئلة شر و علم پیشین خداوند، بهره خواهیم برد. ازاینرو، نقد خداباوریهای مذکور را هم به صورت درونسیستمی و هم برونسیستمی دنبال خواهیم کرد.
خلاصه ماشینی:
نقد و بررسی سه تصور از خدا در فلسفة مسیحی معاصر حسن احمدیزاده 1 چکیده امروزه الهیات مسیحی، بیش از هر زمان دیگر، با مسئلة وجود خدا، شناخت او و بهویژه، ارتباط میان علم و ارادة الهی با اراده و تقدیر انسان، درگیری فلسفی و کلامی دارد.
طرفداران خداباوری گشوده را میتوان به دو گروه تقسیم کرد 3 ؛ برخی از ایشان با ارائة دیدگاهی معتدلتر بر این باور هستند که هرچند آیندهای واقعی وجود دارد که بتوان نسبت به آن شناخت پیدا کرد اما خداوند نسبت به آن علم ندارد یا دستکم نسبت به همة آنچه در آینده رخ میدهد علم ندارد 4 .
اما بسیاری از فیلسوفان مسیحی معاصر به چنین سازگاریای باور ندارند (Martin, 2007: 167)؛ چراکه یکی از عمیقترین باورهای پدیدارشناسانة آنها این است که برای هر انسانی این امکان وجود دارد که در شرایط مختلف، و حتی تحت عواملی از پیشتعیینشده، فعل خاصی را انجام دهد یا انجام ندهد (ibid: 171).
اما چگونه یک مسیحی مؤمن میتواند بپذیرد خدایی که کاملا خیرخواه انسانهاست، چنین اراده کرده باشد که انسانها در رنج و گناه به سر برند و درنهایت، آنها را در آتش دوزخ عذاب کند؟ هرچند طرفداران خداباوری کلاسیک، با ارائة توجیهات فلسفی و کلامی متعدد سعی کردهاند تا پاسخهای مختلفی برای برونرفتن از این چالش مطرح کنند، اما در فلسفة مسیحی معاصر، همچنان این مسئله به عنوان یک پارادوکس مطرح است مگر اینکه تبیین دیگری از اراده و علم الهی یا اختیار انسان ارائه شود (Martin, 2007: 89).