چکیده:
جستوجوی دلایل تفوق و برتری یک متن بر متون دیگری که از لحاظ موضوع و مضمون، مشابه و یا مشترکاند، اغلب طرف توجه منتقدان ادبیات بودهاست. اینکه چرا روایت مؤلفی از روایت مؤلفی دیگر، منسجمتر و مستحکمتر است، پرسشی بوده که در طول تاریخ ادبیات جهان، ذهن ناقدان جدی ادبیات را متوجه خود کردهاست. به همین دلیل، بررسی ساختارها و اجزای تشکیلدهندۀ روایت مؤثرتر و مقایسۀ مبانی فکری آن با روایتهای مشابه، امری ضروری و بیتردید سودمند، در حوزۀ ادبیات خواهد بود. در این مقاله، نگارندگان به تحلیل تمثیل فیل در حدیقةالحقیقه و مثنوی معنوی پرداختهاند و با استخراج شیوههای بلاغی در هر کدام، نشان دادهاند که مثنوی معنوی از هر لحاظ در قیاس با حدیقةالحقیقه، منسجمتر است.
Searching the reasons for the superiority of one text over another with the same theme and the same subject has long been a vital question up on the minds of literary critics. Dealing with these types of texts، this critical question has always been outstanding in the mind of serious literary critics that why the narration of one author is more cohesive than the other's. So analyzing the structures and the components of the more influential narrations، and comparing their intellectual foundation to the similar narrations can probably offer the answer to the question and، undoubtedly، a very beneficial method in literary studies. The logical structures of better narrations are definitely one of the main reasons of their superiority. The authors، in present essay، have analyzed the superiority of the allegory of Elephant in Masnavi- Ma`anavi over the same allegory in Hadiqat al-Haqiqaand have shown، eliciting the rhetorical methods of each work، that Masnavi is indeed more coherent in comparison with Haqiqain every respect.
خلاصه ماشینی:
بـرای اینکـه نشـان دهـیم مولانـا در مثنـوی از شیوه های متنوع بلاغی بهره جسته و به همین سبب در جلب و انگیزش مخاطبان موفـق بوده است ، به بررسی تمثیل فیل پرداختیم و با ذکر مثال های روشن ، نشان داده ایم که این حکایت در حدیقه ی سنایی از بوطیقای روایت مثنوی برخوردار نیست .
چیـــز دیگـــر مانـــد، امـــا گفتـــنش بـا تـو، روح القـدس گویـد بـیمـنش (همان : ٤٤٦) همچنین برای بیان کردن تفاوت میان عشق به صانع و عشق بـه مصـنوع ، دوبـاره از غایب به مخاطب التفات میکند: عاشــق صــنع خــدا بــا فــر بــود عاشـــق مصـــنوع او کـــافر بـــود (همان : ٤٤٧) چنانکه ملاحظه شد، مولانا در این تمثیل بارهـا از صـنعت التفـات بهـره بـرده اسـت ، درحالیکه سنایی به یک بار استفاده از این صنعت بسنده کرده است .
در مثنوی، مولانا بارها از این شیوه استفاده کرده است و در تمثیل فیل نیز سه بار از آن بهـره مـیگیـرد.
در قرآن ، در بسیاری از موارد، از این شیوه برای اقناع مخاطب استفاده شده است و مولانا نیز تحـت تأثیر این کتاب آسمانی، از این روش بهره گرفته اسـت .
مولانا در مثنوی اغلب از انواع مختلف تکرار بهره برده است و در تمثیل فیل نیز از این صنعت استفاده میکند.
٦. نتیجه چنان که ملاحظه شد، مولانا در احیا و بازآفرینی تمثیل فیل ، از روش ها و شیوه های متنوع بلاغی استفاده کرده است ، حال آنکه تمثیل سنایی از این تنوع برخوردار نیست .