چکیده:
تخیل و اقناع از دیدگاه فارابی در دو بعد تصوری و تصدیقی اهمیت فراوانی دارد. این مسئله در کنار تصریح وی به برتری حد تام و یقین نیازمند تبیین است. از نگاه وی، بیشتر مردم به مرحله ادراک عقلی نمیرسند. مقصود فارابی از تخییل این است که حقیقت واحد و ثابتی به میزان توان ادراکی افراد ممثل شود. اقناع هم نوعی ظن است که احتمال عناد و خلاف در آن میرود. با استفاده از اقناع و تخییل، میتوان حقایق تصوری و تصدیقی معقول را به تناسب طاقت و درک افراد تنزل داد و بدینترتیب از ضرورت معرفت تخییلی و اقناعی سخن گفت. این منافع در صورتی است که تخییل تابع تصور حقیقی و اقناع تابع یقین باشد. بنابراین، میتوان اقناع و تخییل را از دیدگاه فارابی منابع معرفتی مهمی دانست.
خلاصه ماشینی:
اگـر فارابی برتری را به ناطقه و عقل می دهد، جایگاه خیال و به طور خاص تخیل در نظام معرفتـی او کجا است ؟ آیا تخییل همسو با تعقل و در جهت تقویت آن است یـا امـری اسـت کـه بـه لحـاظ معرفتی کاملا مستقل از ناطقه است ؟ همان طور که تصور و چیستی تصور مناسب با مخاطب محل توجـه محققـان و پژوهشـگران مسلمان بوده است ، به همان نسبت یا بیشتر از آن ، تصدیق و حکم هم محل توجه بوده و بررسی شده است .
در این پژوهش می کوشیم دیدگاه فارابی در باب جایگاه و نقش معرفتی گزاره های ظنی و اقناعی و به صورت کلی تر صنعت خطابه را که متولی اقناع است (فارابی ، ١٩٨٦: ١٤٨) در کنار توجه به ایـن امـر کـه نظـر بسـیاری از فیلسـوفان و پژوهشـگران مسلمان منحصر به یقین و برهان است ، روشن کنیم .
عطـف توجه فارابی به مخاطب خود، هنگام بحث از تخییل به سختی درک امور معقول برای عوام اشاره دارد، به دلیل باور وی که بیشتر مردم نمی توانند امور معقول را همان گونـه کـه هسـتند و بـدون واسطه و حجاب دریابند، در نتیجه معرفت حاصل از محاکات در نسبت با چنین افـرادی ضـروری می شود.