چکیده:
شیخ حر عاملی (1104- 1033ق) به عنوان یکی از بزرگان عرصهی علم و فقاهت شیعه، در نسخهای خطی تحت عنوان «خلق الکافر و الغرض منه» که به زیور طبع آراسته نشده، اختصاصا به موضوع خلقت کافر پرداخته و تلاش نموده تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا خداوند کافر را درحالیکه اوصاف او در علمش معلوم بود، آفرید، مهلت داد و بر مؤمنین مسلط ساخت؟ این در حالی است که بعضی از معارف قرآن و حدیث مانند طینت خاص، قضا و قدر، مشیت و ارادهی الهی نیز به موضوع دامن زده و اعتقاد به جبر را تقویت میکند.راهکار اصلی شیخ در این رساله، مسلط کردن معیار و ادله عقلی بر حل مسئله است. وی ابتدا مبانی اعتقادی را بر عقل عرضه کرده و سپس نتایج عقلی را همراه با شواهد قرآنی و حدیثی مؤید بیان میکند. از آنجا که مؤلف در نسخه خطی حاضر، از روایات بسیار استفاده نموده است، در این مقاله ابتدا به این پرسش پاسخ داده میشود که کیفیت روش مؤلف و «نظام فقه الحدیث» وی در استفاده از روایات اعتقادی چگونه است؟ برای رسیدن به سؤال مطرح شده، بر اساس مبانی فقه الحدیث، روش شیخ در دو مرحله: «فهم متن» و «فهم مقصود» مورد بررسی قرار گرفته است. سپس از آنجا که شیخ به دنبال ارائه پاسخی اقناعی و کاربردی است، به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که پاسخهای مؤلف به چه صورت ارائه شده و پاسخها تا چه اندازه کاربردی میباشند؟ و به این منظور، بر اساس توجه به نظام فکری و ردهبندی، مطالب مورد سنجش و نقد قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
روش شناسی ، سنجش و نقد نسخه خطی «خلق الکافر» شیخ حر عاملی 1 محدثه حاجی اکبری 2 امیر توحیدی تاریخ دریافت :١٣٩٣/٢/١٦ تاریخ تصویب :١٣٩٤/٨/١٨ چکیده شیخ حر عاملی (١١٠٤- ١٠٣٣ق) به عنوان یکی از بزرگان عرصه ی علم و فقاهت شیعه ، در نسخه ای خطی تحت عنوان «خلق الکـافر و الغـرض منـه » که به زیور طبع آراسته نشده، اختصاصا به موضوع خلقت کافر پرداختـه و تـلاش نمـوده تـا بـه ایـن پرسـش پاسـخ دهـد کـه چـرا خداونـد کـافر را درحالی که اوصاف او در علمش معلوم بود، آفرید، مهلت داد و بر مؤمنین مسلط ساخت ؟ این در حالی است که بعضی از معارف قرآن و حدیث مانند طینت خاص، قضا و قدر، مشیت و ارادهی الهی نیز به موضوع دامن زده و اعتقاد به جبـر را تقویت می کند.
شیخ حر در خاتمه ی رساله ، با توجه به مشکل بودن درک موضوع قضـا و قـدر بـرای همه و شبهه دار بودن موضوع بر مبنای روایات ، توجـه بـه موضـوع قضـا و قـدر و بـدا را بـه صورت توأمان مورد سفارش قرار داده است : «در بسیاری از احادیـث از سـخن گفـتن دربـارهی قضـا و قـدر نهـی شـده اسـت و علـت آن صعوبت فهم معنای آنها بر بیشتر مردم است که آنها را به سمت اعتقـاد بـه جبـر مـی کشـاند و در بسیاری از احادیث به سخن گفتن دربارهی «بداء» امر شده است به دلیل اینکه این احادیـث اشـکال حاصل از قضا و قدر را به روشنی رفع می کنند زیرا (آن احادیث بیان می کنند) که آن (قضا و قدر) فی الجمله قابل تغییر هستند و شاید تغییر آن (قضا و قدر) به اختیار عبد بستگی داشته باشد و انسان به طور کلی با توجه به «بداء» تابع می شود بعد از آنکه بر قول خود پافشاری می کردند [و زیر بار حـق 2 نمی رفتند]».