چکیده:
شارع مقدس اسلام همواره متشرعان را به رعایت موازین اخلاقی و برخورد عادلانه با اشخاص توصیه نموده است. آیات قرآنی و روایات مأثوره از اهل بیت(ع) همگی بر این امر تأکید دارند که حتی در مواجهه با افراد و جریانهای انحرافی، نباید حریم عدالت و اخلاق را زیر پا گذاشته و از راههای مذموم شرعی، درصدد حمایت و حراست از کیان شرع بر آمد. با این وجود نظریهای در دوران متأخر پدیدار شده است که دادن نسبتهای کذب و خلاف واقع را به برخی از دشمنان دین(بدعتگذاران)، با توجیه بی آبرو کردن آنان و جلوگیری از فریفته شدن مردم روا دانسته است. عمده دلیل این دیدگاه استظهار از روایتی موسوم به مباهته(باهتوهم) و برخی دلایل ادعایی دیگر است. جستار حاضر با بازخوانی تحلیلی-انتقادی روایت مذکور و سایر ادله موجود در مسئله، مستندات ارائه شده را کافی برای اثبات نظریه فوق نیافته و چنین دیدگاهی را برنتابیده است. نگارنده معتقد است دیدگاه فوق مستند صالحی برای تخصیص عمومات و اطلاقات حرمت بهتان و افترا نداشته و شرع مقدس هرگز چنین رفتاری را تجویز نمیکند.
خلاصه ماشینی:
اما آنچه در این بین تا حدودی مبهم مانده اسـت و خاصـه در فضـای کنـونی موجـب ایجاد بحث های متعدد گشته ، این است که نحوة مقابلة با بدعت گذاران چگونه بایـد باشـد؟ آیا باید از طریق برهان و ادلة عقلی ، ناصوابی آرای ایشان را آشکار ساخت و تمسک به هر طریق دیگری که به زیر پا گذاشتن قواعد مسلم اخلاقی منجر شود مذموم است ؟ و یا بـرای از میدان به در کردن ایشان توسل به هر شیوه ای ولو روش هـای غیـر اخلاقـی از قبیـل دادن نسبت های ناروا و دروغین به ایشان مجاز است ؟ اهمیت بحث مذکور آنگاه مشـخص مـی گـردد کـه اسـتدلال دوم در نـزد بسـیاری از متدینان تلقی به قبول شده و در نتیجه تهمـت و افتـرا زدن بـه بـدعت گـذاران جـایز شـمرده می شود.
باید اذعان نمود حتی اگر ضعف سندی روایت نیز مورد اغماض قرار گیـرد، بـاز هـم روایت مذکور نمی تواند مستند صالحی در تجویز بهتان بسـتن تلقـی شـود؛ زیـرا بـین عـدم احترام بدعت گذار و جواز دادن نسبت های ناروا به وی تلازمـی وجـود نـدارد؛ زیـرا ثابـت نشده است تمام علت و مناط حرمت بهتان ، احتـرام اسـت تـا چنـین نتیجـه گیـری شـود کـه بدعت گذار به دلیل نداشتن احترام از این حکم مستثنا اسـت ، و شـاید نفـس حفـظ زبـان از تعرض به اعراض و پرهیز از کذب که به شدت مورد مذمت شارع قرار گرفته است نیـز در مناط حکم دخیل باشد.