چکیده:
«قواعد تنظیمی» یکی از مهمترین اجزاء نظامها هستند و نقشی تنظیمی در حیات اجتماعی ایفاء میکنند. در این مقاله پس از تبیین مفاهیم، به اهمیت و ضرورت قواعد تنظیمی میپردازیم. قاعده تنظیمی قاعدهای کلی و اساسی است که ناظر به هدف خاصی میباشد. قواعد تنظیمی از چند جهت با قوانین علمی تفاوت دارند. قواعد تنظیمی گزارههایی اعتباری هستند، اما قوانین علمی گزارههایی حقیقی به شمار میروند. همچنین قواعد تنظیمی در هدف و روش با قوانین علمی و با احکام و فروعات فقهی تفاوت دارند. قواعد تنظیمی در واقع مناط و روح قواعد فقهی به شمار میروند. به همین جهت، قواعدی کلی و اساسی هستند. مبانی، اهداف و احکام سه منبع اصلی برای استنباط قواعد تنظیمی هستند. کشف، تفسیر و تفصیل اهداف، تجمیع احکام، تفسیر مفاهیم احکام، تحلیل احکام بهعنوان گامهای مراحل استنباط قواعد تنظیمی تبیین شدهاند. چگونگی تفصیل قاعده تنظیمی در پایان و در مرحله نقد و بررسی پیشنهاد میشود که نصوص تشریعی مستقیما بهعنوان منبع استنباط قواعد تنظیمی مورد استفاده قرار گرفته و این قواعد بر اساس مفهوم تواتر اجمالی کشف شده تفصیل یابند.
خلاصه ماشینی:
"هرچند شهید صدر، در تعریف خود اصل مذهبی را ناظر به عدالت دانسته است، اما باید گفت: قاعده تنظیمی، اصلی ناظر به کلیه اهداف است و عدالت تنها بهعنوان یک هدف از اهداف نظام اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.
تفاوت قواعد تنظیمی و احکام فقهی هرچند احکام وضعی و تکلیفی در فقه، نقشی تنظیم کننده دارند و شهید صدر حتی این معنا را در تعریف حکم شرعی اخذ کرده است(صدر، 1385ق، ص123)، با این حال، نمیتوان آنها را قواعدی تنظیمی دانست؛ زیرا مجموعه احکام و قوانین فقهی و یا مدنی، روابط تفصیلی میان افراد و اجزای حقیقی و حقوقی جامعه را سامان میدهند، در حالی که قاعده تنظیمی، قاعدهای کلی و اساسی است که روح، بنیان، مقوم و مناط احکام به شمار میرود(صدر، 1424ق، ص 348).
بنابراین، در این شرایط بهترین روش برای فهم قواعد تنظیمی نظام اسلامی، این است که تا آنجا که ممکن است غبار زمان را از چهره احکام اسلامی بزداییم و با در نظر گرفتن چارچوب مبانی نظری و اهداف عملی نظام اسلامی، از خلال آنها به اکتشاف قاعده بپردازیم (همان).
بهعنوان نمونه، قاعده تنظیمی «فعالیت ملاک حق اختصاصی در ثروتهای طبیعی است»، قاعدهای صحیح است، اما مقصود از «فعالیت» روشن نیست که چه نوع فعالیتی است؟ و یا اینکه چه نوع حقی در ازاء چه نوع فعالیتی مشروعیت مییابد؟ بهعنوان نمونه، فعالیت حیازت موجب ایجاد حق در ثروتهای طبیعی خاص مانند آب رود، هیزم، ماهی و پرنده میشود، اما همین فعالیت موجب ایجاد حق در زمین نخواهد شد و یا فعالیت احیاء نسبت به زمین موات و معدن، موجب مالکیت خصوصی نمیشود و تنها حق بهرهوری از آنها را در شرایط خاصی به وجود میآورد، اما فعالیت حیازت در صید و آب رود و سنگ صحرا، منجر به مالکیت خصوصی میشود(همان)."