چکیده:
دین اسلام درختی است که ریشه هایش در توحید فرو رفته است و اخلاق میوه این درخت تنومند است. بنابراین، در دین اسلام اخلاق جنبه دینی پیدا کرده است. اخلاق اسلامی به لحاظ گستردگی، هم به پرسش های بنیادین اخلاق پاسخ می دهد و هم انسان کامل و مطلوب را در حوزه صفات نفسانی و الگوهای رفتاری می نمایاند و هم راه کارهای عملی را برای رسیدن به انسان کامل و عالی ترین مقامات معنوی نشان می دهد. پژوهش حاضر تلاشی هرچند اندک در حوزه مباحث نظری از مباحث اخلاق اسلامی است، و ما در این مقاله برای تبیین ساختاری، ابتدا تلاش کردیم دیدگاه هنجاری اخلاق اسلامی را بیان کنیم و سپس مبانی نظری آن را برشمرده و تبیین نماییم.
خلاصه ماشینی:
"ایثار، امانت داری، راست گویی و مانند آن، به لحاظ ویژگی های درونی خاص خودشان در نظام اخلاقی اسلام ارزش اخلاقی هستند (حسن و قبح ذاتی افعال و صفات)؛ زیرا این افعال و صفات با ویژگی های ذاتی که دارند ملائم با گرایش های متعالی و کمال نهایی انسان اند و ازاین رو، اموری خوب و بایستنی تلقی می شوند و منتهی به بیشترین کمال و خیر انسان نیز می گردند و با توجه به امکان بیشینه شدن نتایج در اعمال، امکان تفاوت در ارزش اعمال به نسبت بیشینه بودن نتایجشان وجود دارد.
اعتقاد به توحید علاوه بر اینکه خودش یک کمال است، مبدأ افعال و رفتارهایی در انسان می شود که سایر کمالات را در پی خواهد داشت؛ همان گونه که مبدأ تشریع و هدایت و معرفی راه های فلاح و سعادت انسان است؛ زیرا سعادت حقیقی انسان فقط در سایه اعمال درست و شایسته و آراستگی نفس به فضایل و دوری از رذایل به دست می آید و انسان به تنهایی و تنها به کمک عقل نمی تواند به این هدف برسد و خدای حکیم به همین جهت، رسولانی درونی (فطرت و وجدان) و بیرونی (انبیای الهی و رسولان) را برای هدایت بشر ارسال می کند و به علاوه، از طریق وحی الهی و ارسال کتب الهی، برنامه عملی دقیق و نقشه راه سعادت را به بشر ارائه می دارد."