چکیده:
ازآنجاکه فطرت از مبانی مهم انسان شناختی در دانش تعلیم و تربیت است، این پرسش مطرح است که این مفهوم از نگاه قرآن به چه معناست و چه ابعاد و ویژگی هایی دارد؟ آیات مرتبط با فطرت را می توان در چهارده گروه دسته بندی نمود. پس از بررسی این آیات به روش تحلیلی ـ استنباطی می توان نکات ذیل را در سه بخش ارائه نمود. اول، نکات عمومی درباره فطرت: فطرت ذاتی و خدادادی است و نه اکتسابی که در همه افراد بشر همسان می باشد. فطرت اگرچه تغییرناپذیر است و از بین نمی رود، اما ممکن است ضعیف و فراموش گردد. گرایش ها و بینش های فطری نیازمند یادآوری هستند. عواملی نظیر تزکیه نفس باعث رشد داشته های فطری انسان می گردد. دوم، نکات درباره بعد شناختی فطرت: علاوه بر «خودشناسی فطری» انسان، بخشی از شناخت های فطری انسان مربوط به ربوبیت الهی و صفات وحدانیت، الوهیت، خالقیت و رازقیت الهی می باشد که از آن به عنوان «خداشناسی فطری» یاد می شود. سوم، نکاتی در بعد گرایشی و انگیزشی انسان است: انسان دارای گرایش های فطری «خداپرستی فطری»، «کمال طلبی»، «فضیلت گرایی»، «میل به جاودانگی» و «حق گرایی» است. خداوند و دین او محبوب فطری انسان، و کفر، فسق، سرکشی و گناه، منفور فطری انسان است.
خلاصه ماشینی:
"2. آیه محبت ایمان قرآن کریم، خداوند و دین را محبوب انسان ها معرفی می کند و می کوشد تا به انسان ها بفهماند دین، تحمیل بر بشر نیست؛ زیرا اگر دین تحمیل بر بشر باشد هرگز اشتیاق نفسانی و جذبه به آن حاصل نمی شود؛ کشش دایمی ذات موجودی به سمت چیزی که بیگانه از ذات آن باشد، فرض صحیح ندارد، و اگر انسان دین الهی را دوست دارد برای آن است که احکام آن پاسخ مثبت به خواسته های درونی اوست (جوادی آملی، 1379، ص 229).
ازآنجاکه مفهوم «ذکر» و مشتقات آن به معنای یادآوری است و یادآوری هم باید مسبوق به علم باشد، این آیات می تواند قرینه ای بر وجود معرفت های فطری باشد که خداوند آن را به بشر عطا فرموده است و پیامبران مأمور یادآوری و تذکر، و زنده نگه داشتن و رشد آنها در جان انسان ها می باشند (سبحانی، 1361، ج 2، ص 60)؛ معارف فطری ای که ممکن است به واسطه غفلت، گناه و مشغول شدن به دنیا و زخارف آن از صفحه ذهن انسان کنار رود و در زیر تلی از غرایز و شهوات مدفون گردد.
براساس این آیات، می توان یک ویژگی فطری بیان نمود و نکته ای در شکوفایی فطرت برداشت کرد: ـ شناخت ها و گرایش های فطری انسان، با وجود جایگاه محکم و تغییرناپذیر بودن، ممکن است به دلایلی مختلف به فراموشی سپرده شود(جوادی آملی،1379،ص217)."