چکیده:
نظریه فشار عمومی رابرت اگنیو طی دو دهه گذشته به دلیل توجه به جنسیت از اعتبار قابل توجهی برخوردار شده است. بر اساس این نظریه علت تفاوت های جنسیتی در رفتارهای انحرافی را باید به فشارهایی مربوط دانست که زنان و مردان در زندگی با آن مواجه هستند. همچنین علت تفاوت نرخ رفتارهای انحرافی زنان و مردان به احساسات منفی مانند افسردگی و خشم نیز بر می گردد. در تحقیق حاضر، هدف این است که توانایی نظریه فشار اگنیو در تبیین رفتارهای انحرافی دانشجویان دانشگاه مازندران به بوته آزمون گذارده شود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 426 نفر به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند. روش تحقیق به صورت پیمایشی بوده و داده ها با استفاده از پرسش نامه گرد آوری شدند. نتایج حاصل از کاربست آزمون های آماری نشان می دهد که بین دختران و پسران از لحاظ میزان رفتار انحرافی (وندالیسم، سرقت، مصرف مواد، پرخاشگری و تقلب) تفاوت معنادار وجود دارد. اما در تجربه احساسات منفی تفاوت معناداری بین آن ها وجود ندارد. نتایج تحقیق شواهد اندکی را در تایید فرضیات نظریه اگنیو نشان می دهد، اما فرضیات مبتنی بر اثر فشار بر احساسات منفی را تا حدودی تایید نموده است. در رابطه با کم اثر بودن نظریه فشار در تبیین رفتارهای انحرافی باید به مجموعه ای از عوامل از جمله ویژگی فشار، ویژگی جامعه آماری، زمینه اجتماعی متفاوت اشاره داشت.
خلاصه ماشینی:
نتايج حاصل از کاربست آزمون هاي آماري نشان ميدهد که بين دختران و پسران از لحاظ ميزان رفتار انحرافي (ونداليسم ، سرقت ، مصرف مواد، پرخاشگري و تقلب ) تفاوت معنادار وجود دارد.
بر خلاف انتظار، پسران در مواجه با فشار بيشتر از دختران به دروني گردانيدن رفتار انحرافي (خود تخريبي) گرايش داشتند و ميتوان اذعان نمود که نتايج تحقيق مذکور تا حد زيادي در تناقض با نظريه اگنيو و برويدي درباره جنسيت ميباشد.
در تحقيق آن ها، عليرغم اين که زنان بيشتر از مردان در معرض فشار قرار دارند ولي ميزان رفتار انحرافي در آن ها کمتر بوده است ، چرا که در اين تحقيق ارتباط بين فشار و انحراف به صورت مستقيم نبوده و تحت تأثير عواملي همچون صفات فردي، عزت نفس ، حمايت اجتماعي و حالات عاطفي گوناگون قرار داشته که اين امر همسو با نظريه فشار ميباشد.
همچنين ،در رابطه با تجربه هم زمان حالات عاطفي منفي (خشم و افسردگي) و اثر آن بر روي رفتارهاي انحرافي، تحقيقات اندکي صورت گرفته است و به آزمون اين مسأله پرداختند، لذا در تحقيق حاضر اثر متغير تعاملي (افسردگي u خشم ) بر روي رفتار انحرافي مورد تحليل و سنجش قرار خواهد گرفت .
Agnew, Robert (1992),Foundation for a General Strain Theory of Crime and Delinquency, Criminology, Vol 30 (1):47-87.
Broidy, Lisa Agnew, Robert (1997), Gender and Crime: A General Strain Theory Perspective, Journal of Research in Crime and Delinquency, Vol 3(43):275-306.