چکیده:
هدف این پژوهش تبیین جنبههای گوناگون رازورزی و رمزگرایی، یا آنچه احتمال چنین برداشتی از آن میرود، در فلسفه افلاطون است. دستاورد این مقاله این است که افلاطون از برخی جنبههای رازورزی و رمزگرایی پیشینیانش تاثیر پذیرفته و آنها را بهطریق خاصی در نظام معرفتشناختی و آموزشی خویش به کار بردهاست. نزد او، این جنبهها را در (1) نمونههایی از تفسیر باطنی و رمزی برخی گفتهها یا نوشتههای رازآمیز، و (2) نشانههایی از آموزش سری و محرمانه مراد به مرید، و (3) توصیههایی به رازداری و خودداری از انتشار آموزههای سری بهمنظور پنهان داشتن آنها از عموم مردمان و نااهلان میتوان یافت.
خلاصه ماشینی:
2. تفسير باطني و رمزي در آثار افلاطون تفسيرِ باطني و رمزي بهمعني تفسيرِ يک سخن براي پيبردن به رازِ نهفته در آن است که خود به دو صورت در نوشتههاي افلاطون نمودار ميشود: يکي تفسير باطني يک نوشته، و ديگري تفسير باطني يک گفته.
پيش از اين نيز در همين نامه، افلاطون تصريح ورزيدهبود که موضوعهايي در فلسفه او هست که او هرگز درباره آنها نوشتهاي بر جاي نگذاشتهاست.
بر مبناي اين سخنانِ افلاطون، تنها گروهي اقليتاند که ميتوانند به اسرار معرفت راه يابند و براي اينان آموزشي درونگروهي لازم است و نيازي به آموزش همگاني از راه انتشار نوشتار يا برپايي گفتار در جمعِ مردمان نيست.
5. جايگاه نوشته رمزي و محرمانه نزد افلاطون اگر نويسندهاي نه به قصد يادداشت، و نه به انگيزه جاهطلبي، آموزههاي خود را در قلم آورد، و تنها با انگيزه آموزش، نوشتهاي درباره والاترين موضوعها بر جاي گذارد، ولي آن را انتشار ندهد تا به دست همگان افتد، بلکه تنها بهنحو محرمانه نزد گروه کوچکي از برگزيدگان بسپارد، و حتي براي پيشگيري از اينکه ناخواسته به دست نااهلي افتد، آن را به زبان رمز بنويسد تا رازِ آن سربهمهر بماند، آيا چنين نوشتهاي نيز ايرادهاي افلاطون را برطرف نميسازد؟ چنين مينمايد که نوشته رمزي، به گونهاي که ياد شد، يعني نوشتهاي که معناي آن از مردمان پوشيده بماند، جايي در فلسفه افلاطون ندارد؛ چراکه در آثار او نه سخن و نظريهاي درباره آن به چشم ميخورد، و نه او خود به شيوه رمزي نوشتهاي بر جا گذاشتهاست.
نتيجه از جمله عناصرِ رازورزي و رمزگرايي در يونانِ پيش از افلاطون، همچون رازگشايي و رازداري آييني و تفسير نمادي و رمزي، برخي را در فلسفه افلاطون مييابيم.