چکیده:
این مقاله با مفروض گرفتن اینکه فلسفه اسلامی و فلسفة سیاسی اسلامی وجود دارد در پی تبیین این پرسش است که فلسفة سیاسی اسلامی به چه معنی است و چه تلقیهایی از آن وجود دارد و در ذیل این معانی و تلقیها، چه مکاتبی در حوزه فلسفة سیاسی شکل گرفتهاند. در تحلیل چیستی و معنای فلسفه سیاسی اسلامی، دیدگاهها و تلقیهای گوناگونی ارائه شده یا قابل ارائه است، برخی از این تلقیها شبیه یا نزدیک به هم هستند، برخی نیز در مواردی همپوشانی دارند یا فقط به یک بعد معطوف هستند. هدف مقاله تایید یا نقد اینها نیست، بلکه فقط به ارائه تصویری از تلقیها و برداشتهای موجود یا ممکن از چیستی فلسفه سیاسی اسلامی پرداخته است. ابتدا خوانشهای فلسفة سیاسی اسلامی و سپس مکاتب آن آمدهاند. خوانشها و تلقیهایی که از فلسفه سیاسی اسلامی ارائه شده مربوط به عصر حاضر است و عمدتا توسط پژوهشگران کنونی فلسفه سیاسی مطرح شده یا قابل استنباط است. شاید تا دو دهه قبل نمیتوانستیم چنین تلقیهایی را تقسیمبندی کنیم؛ ولی به مدد تلاش محققان و رشد علمی این حوزه، این امکان فراهم شد. البته مکاتب و نحلههای مطرح شده در مقاله، مربوط به فلسفه سیاسی قدیم یا عمدتا دوره میانه در جهان اسلام است و خوانشها و تقسیمبندیها مربوط به پژوهشگران امروزی است.
خلاصه ماشینی:
5. تبيين عقلي و استدلالي آموزههاي سياسي اسلام: بر اساس اين ديدگاه فلسفة سياسي اسلامي بدين معني است که، آموزههاي سياسي اسلام به صورت عقلي و استدلالي تببين و تحليل شوند، در چنين تعريفي از فلسفه سياسي، منعي وجود ندارد که چنين تأملات و استدلالهايي، توسط متفکران مسلمان ساخته و پرداخته شود ولي داراي ريشه هاي الهي و وحياني باشد.
او در بررسي رابطه مباحث حکمي با شريعت، فقط عقل را ملاک امور نظري ميداند و مبادي اقسام سه گانه حکمت نظري را فقط با قوت عقليه قابل درک دانسته و ارشادهايي را که در شرايع در اين باب آمده، صرفاً از جهت هشدار و آگاهي ميداند؛ اما در باب مسائل علمي و مبادي حکمت عملي معتقد است مبدأ اين علوم سهگانه يعني حکمت مدني، منزلي و خُلقي، مستفاد از جانب شريعت الهي است و حدود آن با شريعت روشن ميگردد و بعد از بيان شريعت، قوة نظري بشري به استنباط قوانين عملي پرداخته و استفاده از آن قوانين را در جزئيات معين ميسازد.
بر اين اساس، عقل و شهود از جمله مهمترين مجاري معرفت خواهند بود و هرگونه تفکر و انديشه و فلسفهورزي در چارچوب پذيرش خداوند و وحي صورت ميگيرد و فلسفة اسلامي، کوشش عقلاني براي فهم و تحليل موضوعات و پديدههاي عالم هستي با پايبندي به ولايت خداوند است و فلسفة سياسي اسلامي، همين فرايند تفکر در حوزة سياست و حکومت و قدرت در جوامع بشري خواهد بود.