چکیده:
یکی از شاخههای تصوف در دوره اخیر، «گنابادی"ها هستند. این گروه که شاخهای از «نعمت اللهیه"اند، در موضوعات اعتقادی دارای عقایدی ویژه هستند. از جمله این که در موضوع انتظار و چگونگی تحقق ولایت در دوران غیبت و نیز وظایف منتظران برای بهرهمندی از این ولایت، دیدگاههای خاصی دارند؛ مانند طرح ادعای نوعی نیابت خاصه در امور معنوی و ولایی برای بزرگان خود به منظور هدایت مردم توسط ایشان در دوران غیبت، لزوم بیعت پیروان با قطب فرقه در جهت استکمال ایمان و پذیرش اعمال مومنان، بهره برداری خاص از القاب و عناوین، مانند قطب، شیخ، اوتاد و ابدال که این کار به تدریج، اهمیت و جایگاه خود امام معصوم و نقش وساطت فیض و هدایتگری ایشان را تضعیف میکند؛ همچنین طرح مسئله اجازه در دوران غیبت و رساندن امتداد این اجازات به امام زمان( و نیز سرسلسله ولایی آنها به امیرالمومنین(.نتیجه تبیین این مناسبات آن است که از دیدگاه گنابادیها، تحقق انتظار صحیح و هدایت در عصر غیبت، بر وجوب شناخت و معرفت اقطابی مبتنی است که از سلسله ائمه اجازه خاص دارند و دارای الهامات غیبی و قدرت خاص هدایت معنوی از سوی ائمه( هستند.
One of the Sufism branches in the recent period is the “Gonābādies”. This group which is a branch of “Ni'matullāhī” has specific beliefs in relation to religious beliefs. Including that، they have certain views toward the issue of awaiting and the how of the realization of Vicegerency at the Occultation period and the duties of those waiting to benefit from this Vicegerency: such as claiming a kind of special representation in the spiritual and sainthood matters for their dignitaries in order to guide people in the Occultation period، the necessity of swearing allegiance by the followers to the pole of the sect for the perfection of their faith and the acceptance of their deeds، special utilization of the titles and nicknames such as the Pole، Sheikh، Pillars and the Substitutes that this itself gradually undermines the importance and the place of the Infallible Imam and his mediating role in the grace and guidance. Also، presenting the issue of having permission at the Occultation period and extending these permissions to the Imam of the Time and the progenitor of their Vicegerency to Imam Ali (PBUH) is one of their beliefs. Thus، the result of such connections from the view of the Gonābādies is the realization of correct awaiting and guidance during the Occultation period is based on the necessity of knowledge and wisdom of poles who have special permissions from the Imams succession and have the unseen inspirations and special power in the spiritual guidance from the Imams.
خلاصه ماشینی:
"از جمله این که در موضوع انتظار و چگونگی تحقق ولایت در دوران غیبت و نیز وظایف منتظران برای بهرهمندی از این ولایت، دیدگاههای خاصی دارند؛ مانند طرح ادعای نوعی نیابت خاصه در امور معنوی و ولایی برای بزرگان خود به منظور هدایت مردم توسط ایشان در دوران غیبت، لزوم بیعت پیروان با قطب فرقه در جهت استکمال ایمان و پذیرش اعمال مومنان، بهره برداری خاص از القاب و عناوین، مانند قطب، شیخ، اوتاد و ابدال که این کار به تدریج، اهمیت و جایگاه خود امام معصوم و نقش وساطت فیض و هدایتگری ایشان را تضعیف میکند؛ همچنین طرح مسئله اجازه در دوران غیبت و رساندن امتداد این اجازات به امام زمان( و نیز سرسلسله ولایی آنها به امیرالمؤمنین(.
نیابت و وساطت در دوران غیبت امام زمان( پیش از ورود به مبحث نیابت، لازم است ارتباط اصل مهدویت را با نیابت از دیدگاه آنان بیان کنیم: محبوب علیشاه در وصف این موضوع گفته است: مهدی در لغت به معنای هدایت شده و از القاب و اوصاف همه ائمه اثنا عشر( است که هر کدام در زمان خودشان هادی و مهدی و خلف و حجت و صاحب السیف بودهاند که فرمود: «کلنا هاد وکلنا مهدی» و هر کدام لقب خاصی نیز داشتهاند؛ مانند باقر و صادق و تقی و هادی و زکی و مهدی منتظر، حضرت حجت بن الحسن العسکری( دوازدهمین وصی پیامبر( میباشد که لقب خاص آن حضرت نیز همان مهدی است.
پس از بیان مباحث مربوط به انتظار و نحوه اتصال و ارتباط با وساطت فیض در دوران غیبت، اکنون به موضوع دیگری میپردازیم که از دید آنها گویای علم و الهامات غیبی و الاهی برای اقطاب و بزرگان تصوف است و تاکید و تحلیلی که در مورد سخنان بزرگانشان در موضوع دوران غیبت و نزدیکی ظهور انجام میدهند، به نوعی مؤید همان مقامات معنوی و ولایت جزئیه است که قبلا ذکر شد."