چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه میزان توجه به مفاهیم مهدویت در کتب درسی معارف اسلامی نظام آموزش و پرورش کشور در حوزه برنامه درسی انجام شد. این مباحث شامل؛ ویژگیهای فردی حضرت، عصر قبل از ظهور (عصر غیبت)، عصر ظهور و عصر بعد از ظهور(دوران حکومت) میشد. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا و رویکرد آن نیز کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کتابهای درسی معارف اسلامی بوده که وزارت آموزش و پرورش در سه دوره تحصیلی (ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم) طی سالهای1330 تا 1387 به چاپ رسانده است. نمونه مورد بررسی 90 عنوان کتاب درسی معارف اسلامی بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته بود. نتایج پژوهش با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون T مستقل) و با کمک نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تحلیل قرار گرفت. عمدهترین نتایج این پژوهش بیانگر آن بود که: اختلاف مشاهده شده بین میانگین مولفههای مرتبط با مهدویت در دو دوره قبل از انقلاب اسلامی (36/19) و بعد از انقلاب اسلامی (64/26) در سطح (p < 0/05) معنادار است.
خلاصه ماشینی:
ابزار گردآوری دادهها، فهرستهای وارسی (چك ليست) تحليل محتواي کتابهای درسي محقق ساخته بوده که به منظور ساخت آن، ابتدا نتايج پژوهشهاي پیشین مرتبط با سیمای مهدویت در حوزه برنامه درسی و همچنین متون مطرح و موجود در حیطه صفات و رفتارهای معرفتی و اخلاقی منتظران حقیقی همچون جلد 13 و 52 بحارالانوار (Majlesi, 1993)، چهرههای درخشان چهارده معصوم (Hosseini Dashti, 2005)، الغیبه (Noamani, 2007)، میزان الحکمه (Mohammadi Reyshahri, 2012)، امالی (Tosi, 2012)، احتجاج (Tabarsi, 2013)، تهذیب الاخلاق (Ibn Miskawayh, 2002)، منتخب الأثر فی امام الثانی عشر (Safi Golpaygani, 2004)، المحجة البيضاء فی تهذیب الاحیا (Faiz Kashani, 1997)، الزام الناصب فی احوال الامام الغائب (Yazdi Haeri, 2013)، جلد اول کمال الدین و تمام النعمه (Babouyeh Qomi, 2011)، جلد دوم معادن الحکمه فی مکاتیب الائمه علیهم السلام (Kashani, 2011)، و جلد اول و دوم اصول کافی (Kulayni, 2013)، به منظور دستیابی به محورها و مؤلفههای مفهومی مرتبط با موضوع، مطالعه و بررسی شده که نتایج این بررسی با 1 محور و 4 مؤلفه مفهومي در جدول شماره 1 طراحی شده است.
در دوره ابتدایی که از نظر متخصصان برنامه درسی ژیرو (Giroux, 1992)، آیزنر (Eisner, 1979) و روانشناسان تربیتی میدگلی، اندرمان (Midgley, Anderman, 2003)، ریبا (Ryba, 1997) برای ایجاد نگرش مثبت و زمینه سازی التزام عملی نسبت به مفاهیم دینی بسیار مؤثر است، نتایج بررسیها حاکی از آن بود که اختلاف مشاهده شده بين ميانگين مؤلفههای تحلیل شده دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی معنادار است.