چکیده:
پژوهش حاضر این پرسش اساسی را وجهه همت خود قرار میدهد که شاخصهای کارآمدی اسلام در ساختارسازی و طراحی مدل نظام اسلامی کداماند؟ در پاسخ، با تاکید بر کارآمدی اسلام در سپهر نظر و عمل، این انگاره را طرح میکند که پیروزی انقلاب اسلامی راه نوی فراروی بشر مادی قرار داد که نویدبخش مسیر جدیدی فراسوی ملتها بود. مبانی رفتاری رهبری انقلاب نیز متمایز از اندیشههای مدرن بود. ازاینرو، کارآمدی دین و نظام سیاسی اسلام نیز یکی از مسائل مهم و بنیادینی است که توفیق در آن، موجب ارتقای نظام اسلامی است. شاخصهای کارآمدی نظام سیاسی در ساحت ساختاری عبارتند از: میزان ثبات سیاسی، میزان بهرهمندی از راهکارهای مشروع در دیپلماسی و سیاستگذاری، چالش با ساختار نظام بینالملل و طرح ساختاری نوین، میزان اهتمام به شورا، مشارکت و همکاری، میزان توجه به نظارت و کنترل همگانی، وجود قواعد و مقررات مناسب، سازواری و ابتناء ساختار بر نظام ارزشی اسلامی، تولید دانش علوم انسانی، رویکرد تکلیفمدارانه و مسئولانه به قدرت، میزان نهادینگی توجه به دیدگاه کارشناسان در ساختار، نهادمندی مدیریت و رهبری بر مدار مصلحت.
خلاصه ماشینی:
"پیگیری و تحقق اصول و اهدافی همانند عدالت و مشروعیت از سوی دولتها و میزان نیل دولتها به این اهداف، معیار و شاخص کارآمدی نظام سیاسی است که با استفاده بهینه از ظرفیتها و فرصتها، چالشها و موانع پیش روی جامعه را برطرف و در جهت آن اهداف مهندسی میکند.
پرسش اصلی این است که اگر بخواهیم یک نظام سیاسی مبتنی بر اندیشههای اسلامی را با معیارهای دین اسلام محک بزنیم، شاخصهای کارآمدی نظام سیاسی بر مبنای اندیشه اسلامی کدامند؟ بر این اساس، نظام جمهوری اسلامی و یا الگوی حاکمیتی اسلامی، از آغاز صدر اسلام تا امروز، تا چه میزان کارآمد بودهاند؟ به فرض ناکارآمدی یک نظام سیاسی در تبیین این امر باید به موانع داخلی که ممکن است در ساحت ساختار و کارکرد در ایجاد ناکارآمدی نظام سیاسی نقش داشته است، توجه کرد.
در اندیشة اسلامی نیز هر چند مشروعیت مقدم بر کارآمدی و در واقع اساس اعتبار یک نظام سیاسی و تعیینکنندة اهداف آن نظام است (همپتن، 1380، ص 25)، اما تأثیر کارآمدی یا ناکارآمدی در نظامهای مبتنی بر مشروعیت الهی، به این امر باز میگردد که تا چه میزان ناکارآمدی به مسئله تدبیر و مدیریت، که یکی از شاخصهای مهم حاکم اسلامی است، باز میگردد و آن را زیر سئوال برده و از این طریق، میتواند بالقوه زمینهساز معضل مشروعیت گردد.
در طراحی ساختار و الگوی پیشرفت از منظر کاربردی و تئوریک، آموزههای دینی ظرفیت لازم را برای توسعه و پیشرفت دارد، اما سکولارها مدعی هستند که در قرآن و احادیث، هیچ اشارهای به نظام خاص سیاسی، و یا حتی به اینکه نظم سیاسی و اسلامی ضروری و خواستنی است، نشده است (فیلالی انصاری، 1380، ص 123)."