چکیده:
برآورد اندازه اقتصاد سایه ای همواره در تنظیم متغیرهای کلان اقتصادی و سیاست مالی، از اهمیت خاصی برخوردار بوده و در سال های اخیر، از سیستم استنتاج فازی برای اندازه گیری اقتصاد سایه ای استفاده شده است.
در این پژوهش، هشت شاخص فازی جدید برای مدل سازی و برآورد اندازه اقتصاد سایه ای ارائه می شود. در اینجا، اقتصاد سایه ای را طبق تعریف لوکاس، به چهار بخش تقسیم کرده و برای هر بخش دو شاخص تعریف می کنیم. بعد از انجام سه مرحله استنتاج فازی، به برآورد نهایی اندازه اقتصاد سایه ای می رسیم.
نتایج نشان می دهد که اثرگذاری تولید بخش خانوار بر روی اندازه اقتصاد سایه ای در ایران رو به کاهش است؛ بخش های نامنظم، غیررسمی و غیرقانونی عوامل تاثیرگذار بر اندازه اقتصاد سایه ای می باشند. همچنین اندازه اقتصاد سایه ای ایران طی دوره 1386- 1349 به طور میانگین حدود 13 درصد تولید ناخالص داخلی برآورد می شود.
Estimating the size of shadow economy is of special importance in setting macroeconomic variables and fiscal policies. In recent years، the fuzzy inference sets have been used for measuring shadow economy. In this paper، we present eight new fuzzy indicators for modeling and estimating the size of shadow economy. Thus، according to Lucas definition، we divide the shadow economy into four sectors and define two indicators for each sector. After three fuzzy inference phases، we measure the size of shadow economy. Our results indicate that the effect of production household on Iran’s shadow economy size is decreasing; and irregular، informal and illegal sectors impact size of shadow economy. In addition، the size of Iran’s shadow economy is estimated around 13 percent of GDP، on average، over 1970- 2007.
خلاصه ماشینی:
1. Linguistic Terms در اين پژوهش با گسترش روش فازي و اضافه نمودن شش شاخص ديگر و با استفاده از مدلسازي فازي چند مرحله اي، اقتصاد سايه اي ايران طي دوره ١٣٨٦ – ١٣٤٩ برآورد مي شود.
پرسشي که در اينجا مطرح است ، اين است که روند اندازه اقتصاد سايه اي در سالهاي اخير کشور ايران به چه شکل بوده است ؟ و کدام عامل و يا عوامل ، تاثير بيشتري بر اندازه اقتصاد سايه اي ايران داشته است ؟ که بعد از مقدمه به مباني نظري و پيشينه موضوع مي پردازيم و پس از آن با ارائه مدل و معرفي شاخص هاي مربوط، اقتصاد سايه اي را براي ايران طي دوره ١٣٨٦ – ١٣٤٩ برآورد مي کنيم .
بر اساس پژوهشي از دراسک و گيلس (٢٠٠٠;Draeseke,Giles) که از تئوري مجموعه فازي و منطق فازي براي ساختن يک سري زماني سالانه براي اقتصاد سايه اي کشور نيوزلند طي دوره ١٩٩٤- ١٩٦٨ استفاده شده، دو متغير ورودي مورد استفاده قرار گرفته است : نرخ موثر ماليات و يک شاخص درجه بندي قانون.
همچنين سعي در اجراي سياست سيستم نرخ ارز شناور در اين دهه و در پي آن، چند نرخي شدن ارز سبب شد تا افراد با تمايل به حضور در بازارهاي قاچاق کالا و ارز، فعاليت خود را در بخش هاي غيرقانوني پررنگ تر نمايند و به همين دليل است که ملاحظه مي کنيم بعد از سال ١٣٧٤ روندي صعودي در اندازه اقتصاد سايه اي ايران تا پايان دوره مورد بررسي وجود دارد.