چکیده:
زمینه: نظام آموزشی به عنوان پرورشدهنده سازندگان فردای جامعه، وظیفه مهمی دارد. از مهم ترین مولفههایی که نظام آموزشی بایستی در قرن بیست و یکم در میان سازندگان فردای جامعه، در صدد افزایش و پرورش آن باشد، یادگیری عمیق و تفکّر خلاق است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اجرای تلفیق آموزش الگوی حلمساله با اصول سازندهگرایی و بررسی تاثیر آن بر یادگیری و تفکّر خلاق در دانشآموزان است. روش: در این پژوهش، روش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل مورد استفاده قرار گرفته است. نمونه پژوهش شامل 30 دانشآموز بود که با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها شامل آزمون یادگیری محققساخته و آزمون خلاقیت عابدی بود که به عنوان پیشآزمون و پسآزمون از آنها استفاده شد. تدریس دانشآموزان گروه آزمایش به مدت 11 جلسه، طی 6 هفته، با تلفیق آموزش الگوی حلمساله با اصول سازندهگرایی و تدریس گروه گواه به روش مرسوم انجام گرفت. به منظور تحلیل دادهها، از آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف استاندارد و از آمار استنباطی، تحلیل کوواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی lsd، استفاده کردیم. یافته ها: یافتهها نشان داد که تلفیق الگوی حل مساله با اصول سازندهگرایی در افزایش میزان یادگیری ( 5/286F= ، 0001/0 p=)، مولفه سیّالی تفکر خلاق( 91/143F= ، 0001/0 p=)، مولفه انعطاف پذیری تفکر خلاق ( 59/15F= ، 001/0 p=) و مولفه بسط تفکر خلاق( 64/35F= ، 0001/0 p=) موثر بوده و معنادار است، اما در افزایش مولفه ابتکار تفکر خلاق( 997/0F= ، 328/0 p=) معنادار نبوده است. نتیجه گیری: تلفیق آموزش الگوی حلمساله با اصول سازندهگرایی از امتیازات هر دو رویکرد استفاده کرده است. یافتههای پژوهش بیانگر این است که این تلفیق بر میزان یادگیری و مولفههای تفکر خلاق (سیّالی، انعطاف پذیری، بسط) به غیر از مولفه ابتکار تفکر خلاق، موثر و معنادار است و میتوان از تلفیق آموزش الگوی حلمساله با اصول سازندهگرایی در کلاسهای درسی استفاده کرد.
خلاصه ماشینی:
برخی از علل موجود در عوامل مدرسه ای و مؤثر در شکست تحصیلی از این قرار هستند: - تغییرات متوالی برنامه های آموزشی، محتوای کتاب های درسی و آشفتگی خاطر ناشی از آنها؛ - کمبود فضا و امکانات آموزشی -پرورشی مناسب؛ - تکیه بر انباشت محفوظات و بی اعتنایی در برانگیختن خلاقیت ها؛ - شیوه برخورد نامناسب معلمان با دانشآموزان و عدم اطلاع آنان از روانشناسی تربیتی؛ - کم رنگ شدن نقش الگویی و محوری معلم به خاطر چند شغلی بودن بعضی معلمان؛ - ضعف مدیریتها در سطح اداری و مدرسهای؛ - بی اعتنایی به امر تکنولوژی آموزشی و استفاده نکردن از مواد کمک آموزشی موجود؛ - فقدان روحیه مطالعه و پژوهشهای روزانه و ضمن تدریس توسط معلمان؛ - اتکا به شیوه سخنرانی و ترویج ذهنیت معلممحوری؛ - اهتمام ویژه به آموزش محض، امتحان و نمره؛ شاید مهمترین هدف تعلیم و تربیت، پرورش قوه تفکر در دانشآموزان باشد (گلاور و برونینگ، 1990، ترجمه خرازی، ص10).
به طور خلاصه، طراحی از دیدگاه سازندهگرایی (فردانش، 1392، ص 75) بر چند اصل مبتنی است که عبارتند از: 1- گنجاندن یادگیری در زمینههای مربوط و اقعی؛ 2- گنجاندن یادگیری در تجارب اجتماعی؛ 3- تشویق تملک و داشتن نظر در فراگرد یادگیری؛ 4- ارائه تجربه فراگرد ساختن دانش؛ 5- تشویق خودآگاهی از فراگرد ساختن دانش؛ 6- ارائه تجربه و تقدیر از دیدگاههای مختلف؛ 7- تشویق استفاده از انواع روشهای ارائه؛ پیشینه پژوهش در داخل کشور، تحقیقاتی در رابطه با خلاقیت و موضوع پژوهش صورت گرفته است که در زیر به آنها اشاره می شود: در پژوهشی که جبلی آده و سبحانی (1391) با عنوان "تأثیر به کارگیری روش های تدریس خلاق بر خلاقیت دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی استان گلستان در سال تحصیلی 91-90" انجام دادند به این یافته دست پیدا کردند که بین گروه آزمایش و گروهگواه در چهار مؤلفه خلاقیت (سیالی، انعطاف پذیری، اصالت و بسط) تفاوت معناداری وجود دارد.