چکیده:
در دﺳﺘﻮر ﻧﻘﺸﮕﺮا، ﻓﺮض ﺑﺮ این است ﻛﻪ اﻟﮕﻮﻫﺎی ﺗﺠﺮﺑﻪ در ﻗﺎﻟﺐ ﻓﺮاﻳﻨـﺪﻫﺎ و از ﻃﺮﻳـﻖ ﻓـﺮاﻧﻘﺶ اﻧﺪﻳﺸﮕﺎﻧﻲ در زﺑﺎن ﺑﺎزﻧﻤﺎﻳﻲ میشود. ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎس میتوان ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﻲ اﻧﻮاع ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد در اﻓﻌﺎل و ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺑﺴﺎﻣﺪ آن ها در متن ادبی از ﺗﺠﺎرب، ﺗﻔﻜﺮات و دﻧﻴﺎی درون ﻧﻮﻳـﺴﻨﺪه آﮔﺎه ﺷﺪ. اﻣﻜﺎن و ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ دﺳﺘﻮری ﺑﺮای ﺑﺎزﻧﻤﺎﻳﻲ ﺗﺠﺮﺑﻪ در زﺑﺎن، از ﻃﺮﻳـﻖ ﻧﻈﺎم ﮔﺬراﻳﻲ اﻧﺠﺎم می شود. ﻧﻈﺎم ﮔﺬراﻳﻲ، ﻣﻜﺎﻧﻴﺴﻢ ﺑﻴﺎن ﻓﺮاﻧﻘﺶ اﻧﺪﻳﺸﮕﺎﻧﻲ و ﺗﺠﺮﺑـﻲ در زﺑـﺎن است. در این مقاله ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﻲ تجارب عرفانی روزبهان در کتاب عبهر العاشقین بر اساس فعل: رویکرد نقشگرا ﭘﺮداﺧﺘﻪ شدهاست. تجربهها ﺑﺮ پایه ﻧﻈﺎم ﮔﺬراﻳﻲ در چهارچوب دﺳﺘﻮر نقشگرای هلیدی، ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺷﺪهاﻧﺪ. با توجه به نتایج به دستآمده، در بیشتر موارد، تجربهگر فعال و کنشگراست، اکثر فعل های غیر رابطهای، متعدی هستند و بر زمان گذشته دلالت میکنند، بیش از 70% فرایندهای فعلی رابطهای در زمان حال اتفاق میافتند و بیش از 90% این تجربه ها که با وجه اخباری بیان شده اند، قطعیت دارند؛ به این ترتیب، تجربه عشقی که عبهر العاشقین با ما در میان میگذارد، با توجه به شیوه روایتگری در چند قدمی نگاشتن به وقوع پیوستهاست. هنگام خواندن روایت، ذهن از زمان و مکان طبیعی خود جدا میشود و با راوی به لحظه دیدار و مشاهده می پیوندد.
خلاصه ماشینی:
"بررسی تجربههای عرفانی در عبهر العاشقین بر اساس فعل: رویکرد نقشگرا غلامرضا صمدیانی 1 - محمد تقوی(( ﭼﻜﻴﺪه در دﺳﺘﻮر ﻧﻘﺸﮕﺮا، ﻓﺮض ﺑﺮ این است ﻛﻪ اﻟﮕﻮﻫﺎی ﺗﺠﺮﺑﻪ در ﻗﺎﻟﺐ ﻓﺮاﻳﻨـﺪﻫﺎ و از ﻃﺮﻳـﻖ ﻓـﺮاﻧﻘﺶ اﻧﺪﻳﺸﮕﺎﻧﻲ در زﺑﺎن ﺑﺎزﻧﻤﺎﻳﻲ میشود.
با توجه به نتایج به دستآمده، در بیشتر موارد، تجربهگر فعال و کنشگراست، اکثر فعل های غیر رابطهای، متعدی هستند و بر زمان گذشته دلالت میکنند، بیش از 70% فرایندهای فعلی رابطهای در زمان حال اتفاق میافتند و بیش از 90% این تجربه ها که با وجه اخباری بیان شده اند، قطعیت دارند؛ به این ترتیب، تجربه عشقی که عبهر العاشقین با ما در میان میگذارد، با توجه به شیوه روایتگری در چند قدمی نگاشتن به وقوع پیوستهاست.
از آنجا که تجربه کشف و شهود و سرمستی و سکر و رقص، عادت شیخ شطاح فارس است، پروانه زبانش را نیز برای هم سویی با درون به وجدآمدهاش، گریزی از زنجیره موسیقایی واژگان و آواها نیست و این امر در بسیاری از آثار وی به ویژه عبهرالعاشقین، بازتاب یافته است و زبان او را به خصوص در محور هم نشینی که جولانگاه انواع تکرارها و توازن های آوایی، واژگانی و نحوی است، برجستگی ویژه داده است (میرباقری فرد و جعفری، 1390: 17)."