چکیده:
در طول تاریخ کهن و باستانی کشور ایران از اسامی سلاطین جهت نامگذاری استفاده شده است. گاهی یک نام برای افراد گوناگون در طول زمان مورد استفاده قرار گرفته است. پادشاهان ایران همچون پادشاهان مصر و آشور، نام نیاکان خود را به کار می بردند، مثلا اخوس خود را داریوش دوم، و «کودمان codman» خود را داریوش سوم و بسوس خود را اردشیر چهارم نامید. اسامی خاص ایرانیان مطابق با اعتبار شخص و شکوه و جلال آن ها بود، هر نام دارای میراثی از گذشته است که با بررسی آن می توان به گوشه ای از هویت جمعی، هویت فردی و فرهنگ آن دیار پی برد. نام ها نمادی از فرهنگ در جامعه هستند و برای حفظ میراث فرهنگی، ثبت و ضبط این اسامی که امروزه نیز رواج پیدا کرده اند، ضرورتی تام و تمام دارد. بعضی اسامی ایرانی در اثر برخورد و اختلاط با زبان یونانی تغیراتی یافته اند. در این مقاله به ذکر معانی، ریشه یابی و وجه اشتقاق اسامی شاهان هخامنشی پرداخته شده و سعی شده است با مراجعه به گزارش مورخان، کتیبه ها و تعابیر و نظرات شرق شناسانی که در این زمینه تحقیقاتی داشته اند، موضوع مورد بررسی قرارگیرد.
In the old ancient history of Iran country ،the same name for different people in the length of time.kings of Iran like Egyptian and Assyrian’s kings ، used their ancestor’s names ، for example ، Okhoos named himself “DariusII” and kodman named himself “DariudIII” and Besoos named himself “ArtaxerxesIV”. Iranian special names were according to their esteem، reputation and magnificence . Each name had an inheritance of old times that with individual identity and the culture of that territory.Some of Iranian names have been changed as result of intermingle with Grecian language. Names are a symbol of culture in society and for protecting cultural inheritance ، it is completely necessary to record these names that are used currently today .In this text meanings ، etymology and derivational case of Achaemanian king’s name have been mentioned. And with the reference of historian reports ، inscriptions، interpretations and opinions of Orientals that have had researches in this cases the matter will be researched .
خلاصه ماشینی:
بعضي نويسندگان مذکور تصور مي کنند که اسم اين شاه، کمبوجيه بوده و اگر در کتيبه داريوش «کبوجيه » نوشته شده، از اين جهت است که ميم غنه نوشته نمي شده، ولي بايد گفت تمام مدارکي که ذکر شد، به جز کتيبه داريوش همه غير ايراني يا فهرست هايي است که از مآخذ غربي (سرياني ، يوناني و غيره) اقتباس شده، اما از نويسندگان قرون اسلامي ، آنهايي که مانند طبري و مسعودي به مآخذ غربي دسترسي نداشته ، فقط به مدارک شرقي استناد کردهاند، اين اسم را بي ميم نوشته اند مثلا طبري در فهرست نياکان گشتاسب اسم يکي از آنان را کيوجيه نوشته ٢٢ و شکي نيست که تبديل «ب » به «ي » از اشتباه کاتب است و در اصل همان کبوجيه کتيبه مذکور بوده است .
مورخين قرون اسلامي اين اسم را چنين نوشته اند: طبري در فهرست پادشاهان آسور – داريوش، ابوالفرج بن عبري در مختصرالدول –داريوش، مسعودي در مروج الذهب و حمزه اصفهاني در تاريخ سني ملوک الارض و الانبيا و ثعالبي در غرر اخبار ملوک الفرس و سيرهم ، مانند ساير نويسندگان قرون اسلامي که از مدارک شرقي استفاده کردهاند – داراي اکبر يا داراب – ذکر کردهاند.
اردشير نامي بود که سه تن از شاهان هخامنشي براي خود برگزيدهاند، نام ارته در اين اسم يکي از واژههايي است که در اوستا بصورت اش aAs يکصد و هشتاد بار با معاني گوناگون بر زبان زرتشت آمده است .