چکیده:
گردشگری در مازندران به مثابه استراتژی ایده آل توسعه در نظر گرفتـه مـی شـود. آمارهـا نشـان می دهند، درآمد حاصل از گردشگری در این استان گاه تا بیش از ٥ برابر کل بودجـه اسـتانداری بوده است . با وجود این ، در نگاهی انسان شناختی درمی یابیم ، گردشگری به مثابه یـک برنامـه در توسعه اقتصادی موفق محقق نشده است . منافع اصلی حاصل از اقامت و پذیرایی گردشگر عمدتا نصیب سرمایه گذاران غیربومی می شود و بنابراین اقتصاد محلی چنانکه بایـد سـودمند نیسـت . از سوی دیگر، شیوه های معاش بومی بـه واسـطه فعالیـت در بخـش خـدمات گردشـگری در حـال نابودی هستند. جان باختن تدریجی کشاورزی و فعالیت های مربوط به صنایع دستی و هنر بومی از جمله مهم ترین این موارد است . در مقاله حاضر با رویکرد انسان شناسـی ، گردشـگری بررسـی شده و به تبع آن ، با استفاده از روش های کیفی همچون مصاحبه و مشاهده مشارکتی به بررسـی تاثیرات اقتصادی گردشگری در مازندران پرداخته شده است .
خلاصه ماشینی:
به مدد این تجربه ، درمی یابیم که رشد اقتصادی و افزایش سرانه درآمـدها خـود به خود سبب توسعه نمی شود، اقدامات توسعه ای آثـار مخربـی نیـز داشـته انـد و تـداوم ایـن وضعیت ممکن نیست ، سیاست رشد اقتصاد به هدف نفوذ به پایین نتیجه مثبتی نداشته است ، آشتی دادن منافع ملـی و منـافع محلـی گـروه هـای متـأثر از اقـدامات توسـعه ای بـه سـادگی صورت نمی گیرد، اقدامات توسعه ای صرفا کنش هایی اقتصادی و فنـی نیسـتند و پیامـدهای اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی گسترده ای دارند که بنا به ماهیت هر اقـدامی مـی تواننـد حتـی فواید آن اقدام را نیز در سایه تردید قرار دهند.
دوگانگی در روابط منطقه ای ـ جهانی گردشگری دیدگاه منطقه ای دیدگاه جهانی توسعه انسانی پایدار گردشگری به مثابه سیستم گردشگری در فرهنگ / فرهنگ در گردشگری منطقه گرایی حاشیه عقب ماندگی هدف : مقصد مستقل و متمایز و دارای کمترین وابستگی به مرکز؛ تمرکز بر اهداف توسعه بر اساس آنچه جامعه تعیین می کند و نقش نهادهای اجتماعی محلی کل گرایی توسعه اقتصادی گردشگری به مثابه صنعت گردشگری مساوی مصرف گرایی جهانی گرایی مرکز مدرنیسم هدف : به حداکثر رساندن وسعت بازار از راه آشنایی محصول : محصول یکدست و نامتمایز متکی به مرکز؛ تمرکز بر اهداف گردشگری تعیین شده از سوی برنامه ریزان خارجی و صنعت گردشگری فردگرایی همان طور که در جدول فوق مشاهده می شود، تأکید این نظریه بر تضادهایی است کـه بـین منافع عرضه کنندگان محصول و واسطه هـای سـفر بـا منـافع نهادهـای اجتمـاعی و اقتصـادی جوامع میزبان وجود دارد.