چکیده:
در این مقاله مفهوم متوازن سازی مثبت و متوازن سازی منفی به عنوان یک راهبرد امنیت سازی در روابط خارجی ایران از دوران صفویه تاکنون مطرح می شود. متوازن سازی مثبت و منفی که با موازنه مثبت/ منفی و توازن قدرت تفاوت هایی دارد، تابعی از ساخت مستحکم و متعادل قدرت در داخل کشور است. با بررسی تاریخی نشان می-دهیم، متوازن سازی در روابط خارجی ایران از زمان تشکیل دولت صفوی تا سقوط حکومت پهلوی عموما متوازن-سازی منفی و غیرسودمند بوده است. یکی از دلائل اصلی متوازن سازی منفی در تاریخ روابط خارجی ایران، فقدان مشروعیت و مقبولیت مردمی در دولت های ایرانی بوده است. بر این اساس انقلاب اسلامی با فراهم کردن زمینه مشارکت توده های مردم در تعیین سرنوشت خود، علاوه بر تکمیل ضلع سوم از عناصر بنیادی تشکیل دهنده نهاد دولت (سرزمین، انحصار خشونت و مشروعیت اعمال خشونت)، بنیادی ترین عنصر ساخت مستحکم قدرت را در داخل فراهم کرده است. سیاست متوازن سازی مثبت ایران در پایان جنگ تحمیلی با وجود فقدان عناصر مادی قدرت، مستظهر به حماسه مردم در دفاع 8 ساله از کشور و حمایت توده های مردم از دولت جمهوری اسلامی بوده است. این مقاله با مطالعه ادوار تاریخ روابط خارجی ایران به بررسی مقایسه ای متوازن سازی مثبت و منفی در دولت های مختلف ایرانی می پردازد و نشان می دهد راهبرد متوازن سازی دولت های ایرانی در گذشته ( به استثناء دولت مقتدر شاه عباس صفوی) که با هدف افزایش آستانه امنیتی ایران صورت می گرفته است، به دلیل ساخت ناموزون، متزلزل و غیرمشروع قدرت در داخل همواره منفی بوده و در صحنه عمل منجر به ناامنی بیشتر برای دولت های ایرانی می شده است.
خلاصه ماشینی:
"از این مقاطع با عنوان متوازن سازی مثبت نام میبریم : )به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل ٢: متوازن سازی مثبت اما در اکثر مقاطع تاریخی، راهبرد متوازن سازی در دولت های ایرانی، چه اتخاذ راهبرد ائتلاف موقت و اتحاد دائم با یک کشور قدرتمند، و چه استفاده از نیروی سوم علیه نیروی اول و دوم ، به دلیل ساخت متزلزل و ناموزون قدرت در داخل ، نه تنها باعث کاهش تهدیدهای امنیتی نمیشد بلکه زمینه استعمار مستقیم و یا غیرمستقیم سایر قدرت ها را به ایران باز میکرد.
تنش زدایی میان غرب و شرق در پی گفتگوهای تحدید تسلیحات اتمی میان آمریکا و شوروی در دهه ٧٠ میلادی، افزایش قیمت نفت درپی بحران های ١٩٦٧و ١٩٧٣ و از همه مهم تر خروج انگلستان از خلیج فارس و سیاست دکترین دوستونی نیکسون در این منطقه با محوریت ایران موجب شد، اعتماد به نفس شاه در عرصه بین المللی افزایش یابد و به جبران تحقیرهای گذشته ، عظمت طلبی شخصی خود را با آرزوی تبدیل ایران به یک قدرت منطقه ای مستقل دنبال کند (زونیس ، ١٣٧٠: ٣٧-٣٦).
اینکه در این راهبردها متوازن سازی مثبت محقق شده است و یا متوازن سازی منفی شکل گرفته است ، قضاوتی نسبی است اما میتوان قطعنامه ٥٩٨، متوازن سازی ایران با اتحادیه اروپا و روسیه پس از پایان جنگ ، برجام را سه نمونه بارز از تحقق متوازن سازی مثبت در روند پویایی انقلاب اسلامی بدانیم که با اتکاء به ساخت درونی قدرت و حمایت توده های مردمی بیشترین منافع را برای سیاست خارجی ایران پس از جنگ ٨ ساله و مناقشه هسته ای ١٢ ساله فراهم کرده است ."