چکیده:
در دهه ٦٠ مجله ای با نام "گذشته و حال " (Past and Present) در انگلستان منتشرشد که انگاره های موجود در تاریخ نگاری اجتماعی را ترویج میکرد و عاملیت تاریخ را متفاوت از قبل میدید. این تاریخ نگاران در مقایسه با سایر تاریخ نگاران دیدگاه متفاوتی نسبت به عاملیت تاریخ داشتند. برای این افراد عاملیت تاریخ مختص به نخبه گان نمی باشد بلکه تهی دستان و فرو دستان به همان اندازه در دگرگونیهای تاریخی سهیم بوده اند. در دهه ٨٠ میلادی تاریخ نگارن هندی و آمریکای لاتین علاقه ی خاصی به این نوع تاریخ نشان دادند. این تاریخ نگاران پس از بررسی تاریخ نگاشته شده بعد از استقلال به این نتیجه رسیدند که تاریخ ملی آنها توسط ملی گراها واز دیدگاه و به نفع خود آنها نگاشته شده است . در این نحوه ی تاریخ نگاری حوادث تاریخی ای که با منافع آنها همسویی نداشته است بطور کل از تاریخ حذف شده اند. تاریخ نگاران فرودستان شباهت های بسیاری بین این نوع از تاریخ نگاری با تاریخ نگاری عصر استعمار یافته بودند. در عصر استعمار نخبه ی استعماری تاریخ را از ذم خود نگاشته بود و در عصر بعد از استعمار این نخبه ی ملی گرا بود که تاریخ را از دیدگاه خود می انگاشت . از دیدگاه این دو نوع تاریخ نگاری عامل دگرگونی های اجتماعی را سوژه نخبه می دانستند چه این فرد نخبه استعماری باشد یا ملی گرا. هدف تاریخ نگاران فرودست بازیافت صدا و عاملیت افرادی است که در لابلای اسناد تاریخی صدای شان به خاموشی گراییده است . این مقاله جستاری است در باب شیوه ها و راهکارهای بکار رفته توسط این تاریخ نگاران برای ارائه ی شیوه ی تازه ای در تاریخ نگاری.
خلاصه ماشینی:
"گوها تاریخ نگاران ملی گرای نخبه را به خاطر همدستی شان با حکومت استعماری و نادیده گرفتن مردم واقعی هند و نقشی که آنها در دوران قبل و بعد از استقلال در تاریخ هند بازی کرده اند مورد انتقاد قرار می دهد (گوها، مطالعات فرودستان ، ٣٦).
به نظر گوها این مفهوم در مورد هند صدق نمی کند چرا که اگر فرض کنیم که استعمارگرایی پدیده ای مدرن است که هدفش متمدن سازی جوامع بی تمدن است ؛ پس چگونه ممکن است که مردمی که پیشا سیاسی اند بتوانند راهکارهایی را برای شورشهای مختلف برنامه ریزی نمایند تا نه تنها روابط استعماری قدرت را به چالش بکشند بلکه از طرف دیگر موفق شوند تا استعمارگران را از کشورشان اخراج نمایند.
در مقالات تأثیرگذار خود با عناوین "آیا فرودست می تواند سخن بگوید؟" و "مطالعات فرودستان : واسازی تاریخ نگاری" وی بیرون کشیدن صدا و عاملیت فرودست را دشوار می داند و این بخاطر "وابستگی آن به پس زمینه های گفتمان غالب است که سوژه ی فرودست را برمی سازد و نحوه ی ابراز آن و جایگاهی را که فرودست باید از آنجا سخن بگوید تا شنیده شود را تعیین می کند" (کرونل Coronil ٣٩).
پری عقیده دارد که عقاید اسپیواک و بابا به "کم ارزش شدن متون ضد امپریالیستی ای که توسط جنبش های آزادی بخش ملی نوشته شده اند منجر می شوند؛ این در حالی است که مفهوم معرفتی خشونت و انسداد گفتمان های معکوس نقش فرد بومی را به عنوان سوژه ی تاریخی، مبارز، استاد دانش های نامتعارف و خالق سنتهای نامتعارف محو می نماید" ."