چکیده:
تجسّم و تمثّل اعمال، از پیچیدهترین مباحث معاد است که آرای پرشماری در مورد عقلانی بودن یا نبودن آن وجود دارد؛ حتی برخی از متکلمان به دلیل اعتقاد به عرض بودن اعمال و عدم قابلیت عرض برای بقا، به لحاظ عقلی منکر تجسم اعمال شدهاند. هر شیء، عقیده، عمل و موجودی در سه عالم ماده، مثال و عقل، یک حقیقت واحدی دارد که آن حقیقت در هر یک از این عوالم، متناسب با شرایط آن عالم، صورت و حالت خاصی به خود گرفته است و ملبس به لباس آن عالم میشود و این عوالم با هم، توالی و ترتب و تطابق دارند. درنتیجه اعمال آدمی، بعد از انجام در اثر تکرار، دارای آثار ماندگاری در نفس شده و به شکل ملکه درآمدهاند و با استقرار در صقع وجودی نفس، با نفس آدمی به عوالم دیگر منتقل گشته، در آنجا ممثّل میشوند. برخی آیات قرآن هم موید عوالم سهگانه است و وجود اشیا با حقیقت واحد در این عوالم را تایید میکند. نوشتار حاضر بر آن است تا وجود و تمثّل اعمال آدمی را در هر یک از نشئههای سهگانه تبیین و تحلیل عقلی کند.
Visualization and embodiment of actions are among the most complex topics of resurrection about which there are many ideas whether it is rational or irrational. Even some theologians، because of believing in accidental state of the actions and incapability of accident for life، have rejected the embodiment of the actions in terms of reason. Every object، idea، action and creature has a single truth in three worlds of matter، imagination، and intellect that this reality in each one of these worlds will take a certain status and form appropriate to the conditions of that world and will be dressed by the clothes of that world while these worlds have sequence and compliance with each other. As a result، after repetition of actions by human، they will have lasting effects on soul and become regular، then، by being established in the essence of soul، they will transfer to the other worlds with human soul and will turn into Mumaththal، the thing appeared as imagination، there. Some verses of the Quran also confirm the three worlds and existence of objects with a single truth in these worlds. The purpose of the present paper is to analyze and explain the existence and form of human actions rationally within each one of these three worlds.
خلاصه ماشینی:
"پس هر حقیقتی که در ماده موجود است، چهره باطن و ملکوتی آن در مثال و در تجرد محض با لطافت و شرافت بیشتری وجود دارد؛ (شجاعی، 1382: 40 ـ 29) اما در قوس صعودی که تجسم اعمال براساس این اصل قویم، تبیین و تفسیر صحیح مییابد، براساس تطابق عوالم هستی در بازگشت اشیا (معاد) بهسوی عالم معنا و مراتب بالاتر و مواطن اصلی خویش، در هر مرتبه از مراتب ضعیف، به احکام و قوانین و نیز صورتهای آن مرتبه متصف میشود.
3 هنگامی که روح به برزخ منتقل میشود، یک پرده کنار میرود و ما در باطن اول اعمال، اوصاف، عقاید و اخلاق خود قرار میگیریم و در واقع تازه در عالم باطنی که داشتیم، واقع میشویم؛ مثلا ما در اینجا سخاوت را از پشت حجاب مییابیم؛ ولی وقتی از دنیا رفتیم و از خواب غفلت بیدار گشتیم و یک پرده حجاب کنار زده شد، آن صفت را بدون حجاب میبینیم؛ یا فردی که صفت بدخلقی دارد، این صفت را در اینجا پشت پرده میبیند؛ ولی صورتهای بالاتر در عوالم دیگر وجود دارد که هماکنون با ماست؛ ولی در پشت حجاب است و وقتی پرده کنار رفت، بدخلقی به صورت انواع درندهها بر ما عیان میشود؛ مثلا مشاهده میکند که سگی بر او مسلط است، ماری سلطه دارد، عقرب بر او حاکم است.
این مسئله براساس وحدت حقیقت وجود استوار است که در جای خود بیان شده است (ملاصدرا، 1368: 1 / 71) و چون وجود دارای حقیقتی تشکیکی و مراتب مختلف است، (طباطبایی، 1422: 23) این آثار و خواص و لوازم نیز مختلف است؛ چراکه دنیا و آخرت با هم تفاوتهای جدی دارند و در بحث تجسم اعمال یابد به این نکته کاملا توجه داشت."