چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه ی هیجان خواهی و کفایت اجتماعی دختران (٢٠-١٣) بی سرپرست و بدسرپرست ساکن در مراکز شبانه روزی بهزیستی با دختران تحت سرپرستی خانواده است . روش: روش تحقیق حاضر توصیفی و از نوع پس رویدادی می باشد. جامعه آماری ٦٠ نفر است . نمونه های تحقیق ٣٠ نفر از گروه دختران بی سرپرست و بدسرپرست استان لرستان به صورت در دسترس و ٣٠ نفر از گروه دختران تحت سرپرستی خانواده استان مذکور به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات هر دو نمونه دختران بی سرپرست و تحت سرپرست خانواده از طریق پرسشنامه های مرتبط یعنی «هیجان خواهی زاکرمن » و «کفایت اجتماعی فلنر» گردآوری شدند. نتایج حاصل از دادهها با استفاده از آزمون t برای گروههای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که بین هیجان خواهی و کفایت اجتماعی دختران بی سرپرست و بدسرپرست با دختران تحت سرپرستی خانواده تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: می توان گفت که جدایی از والدین به عنوان یک رویداد آسیب زا می تواند آینده و سلامت رشدی و روانی دختران بی سرپرست را تحت تاثیر قراردهد و آنها را دچار آسیب های روانی کند.
Purpose: the aim of present study is to compare of
sensation seeking and social competence between orphan girls (13-20) and girls
with irresponsible caretakers resident in well-being boarding centers with
adopted girls by families.
Method of study: the method of this study is descriptive and it is of
post-event. There are 60 people in this statistical population. In the study
samples, after 30 people from orphan girl and girls with irresponsible
caretakers and 30 girls adopted by family in lorestan province were equaled
from points of age, sex, and education status. They were chosen by available
sampling. The data is gathered by "zuckermans sensation seeking" and
"felner social competence" questionnaires. The results of data are
analyzed by t-test for independent groups.Findings: the findings in this study
showed that there is a meaningful difference between sensation seeking and
social competence among orphan girls and girls with irresponsible caretakers
with girls adopted by families.
Result: It can be said that separation from parents as a traumatic event can
influence the future and growing health and mental health of girls and it faces
them with psychological vulnerabilities.
خلاصه ماشینی:
"کودکان بی سرپرست یا بد سرپرست که از موقعیت های رشدی مهمی محرومند و مراکز شبانه روزی نمی تواند فراهم کنندهی این موقعیت ها برای کودکان مذکور باشد، احتمال دارد که در دوران نوجوانی از نظر هیجان خواهی و کفایت اجتماعی با همسالان مشابه خود که در 1 - social competency 2 - Babosik 3 - Botvin &Griffin 4 - Griffin & Epstein & Botvin & Spoth 5 - William,s 6 - Margaret &Franzin &Windel &Dittus &Cuccaro &Elliott 7 - kim خانواده زندگی می کنند، مشکلات بیشتری را تجربه کنند.
1 - Vorria &Wolkind &Rutter &Pickles & Hosbaum 2 - Kaplan 3 - simsek 4 - Erol 5 - oztop 6 - Munir 7 - Tizard at all 8 - Hodgez 9- vinner 10- Sundell 11- Lofholm 12- Homlesjo به نظر می رسد سکونت در محیط های یکنواخت شبانه روزیها موجب بیزاری از تجارب تکراری، کارهای تکراری و حساسیت به یکنواختی و شکل گیری ماجراجویی و هیجان خواهی بیشتر شده است (زاکرمن ، ٢٠٠٥).
مارگارت,٢٠١٢) که نشان دادند انسجام خانواده ارتباط مثبتی با شکل گیری کفایت اجتماعی دختران دارد و همچنین پژوهش کاظمی ، افتخاری، سلوکیان (٢٠١٠) دال بر اینکه نقش حمایتی والدین به خصوص مادران می تواند فرصت مناسب تری را برای عملکرد مؤثرتر و کفایت اجتماعی دختران فراهم کند همسو است ؛ بنابراین بر اساس نتایج این تحقیق و تحقیقات انجام گرفته می توان گفت که جدایی از والدین به عنوان یک رویداد آسیب زا می تواند آینده و سلامت رشدی و روانی کودکان بی سرپرست را تحت تأثیر قراردهد و آن ها را دچار آسیب های روانی و جسمانی کند (صادقی ،١٣٨٧)."