خلاصه ماشینی:
در همان اولین روز کاری، استوارت هر هفت چشمبندی مکشوفه عمو تونی را به نامهای «هرم فرعون»، «آلاچیق رز»، «کتاب خطرها»، «چاه آرزوها»، «قوس آینهای»، «بادبزن باورنکردنی» و «کمد خونآلود نامگذاری»، و طرز کار بعضی از آنها مثل چاه آرزوها -که او قبلا تجربهاش کرده بود- با کمک آپریل نوشته میشود.
استوارت با خواندن نامه که بیشتر قسمتهایش از بین رفته بود، پی میبرد که اگر میخواهد صاحب چشمبندیها شود، باید به کمک این ستاره جادویی، شش حرف الفبا را که عمو تونی آنها را پنهان کرده بیابد.
استوارت که بعد از سفر جادویی، دوباره به دنیای واقعی موزه بازگشته است، چگونگی این سفر، ماجراهای آن و ماحصلش یعنی کشف حرف «ج» را برای آپریل تعریف میکند.
استوارت و آپریل با کنجکاوی و دقت بسیار، اختراعات جادویی عمو تونی را یکی پس از دیگری بررسی کرده و درمییابند که آنها دستگاههای پیشرفتهای برای شعبدهبازیهای مهیج و هر یک دروازهای برای ورود به سرزمینهای جادویی دیگر هستند و ستاره جادویی عمو تونی نیز کلید این دروازههاست.
آپریل در این بین گربه عمو تونی را نیز مییابد، اما سرانجام، باوجود تلاش همه مسافران تنها استوارت است که موفق میشود از سرزمین جادویی به جهان واقعی بازگردد و خواهران کینگلی همراه با گربه عمو تونی در سرزمین جادویی گرفتار میشوند.
استوارت حس کرد سیخ کباب به تنش فرورفته است: بهت گفتم که مادربزرگم گفته بود وصیتنامه تونی هورتن جایی عمیقا پنهانشده ــ خودش اینو بهش گفته بوده ــ ولی چیزی که الآن یادم اومد اینه که اون گفت برای پیدا کردنش باید از صحبت استفاده کنی.