خلاصه ماشینی:
"نایدا (1964)Nida از معادلهای ظاهرنگر (خشک و رسمی) و باطن نگر (معنیگرا) سخن میگوید، ولی حاتم و میسون (Hatim and masom 1990:8) از کاربرد کلمه معادل در مورد ترجمه، به عنوان معضلی آشکار سخن میگویند و برآنند که معادل کاملا برابر، هدفی قابل حصول نیست و در عالم واقع روایت ظاهرنگر یا باطننگر از زبان مبدأ در زبان مقصد وجود ندارد.
سیمز (Simms 1997:6) مؤکدا میگوید ترجمه بین زبانها به نحو ناب، ناممکن است، زیرا همان گونه که در داخل یک زبان واحد مسئله ترادف [مترادف و هم ـ معنی بودن کامل دو کلمه] تحقق ندارد، به همین ترتیب، معادل قاموسی ناب هم بین زبانها وجود ندارد.
ـ جابه جایی ساختاری: که مستلزم تغییری در ساختار دستور زبانی / نحوی (و نظم و نظام کلام) بین زبان مبدأ و زبان مقصد است، چنان که در مثال زیر مشهود است: للذین لایؤمنون بالآخرة مثل السوء [صفت ناشایست در حق همه کسانی که به حیات اخروی ایمان ندارند تعلق میگیرد.
حتی اگر هدف ما دستیابی به معادل کارا یا کارآمد و مفید در عمل باشد تا متن مبدأ را بتوان اهلیتر و طبیعیتر ترجمه کرد، باید برای «از دست رفتن محتوای معنایی» آماده باشیم (Newmark 1982:42) و با وجود این هم، چنان که در بحث از جا به جایی ساختاری ملاحظه شد، متن مبدأ را از نظر ساختاری و سبکشناسی «نابسامان» میسازیم (Cf. Nida and Taber 1969).
این بدان معناست که هیچ ترجمهای در زبان مقصد نمیتواند معادل دقیق «مدل» در زبان مبدأ باشد؛ یعنی همه انواع ترجمه مستلزم از دست رفتن اطلاعات، افزوده شدن اطلاعات، و یا دگرگون شدن اطلاعات است."