چکیده:
اواخر عهد باستان دورهی تلاقی ادیان مشرقی و مقارنت آن با مسیحیت به عنوان دینی که از امپراطوری روم و با حمایت سیاسی آنان، بوده است. مانی یکی از پیامبران ایران باستان است، که در اواخر دوران اشکانی، اردوان چهارم، در بابل ظهور کرد. بنا به گفتهی کتاب شاپورگان، وی در دوران اردشیراول سفرهای تبلیغی خود را به سرزمین هند آغاز کرده بود و مقارن تاجگذاری شاپوراول به ایران بازگشت، تا بتواند توجه آن را به خود جلب کند.شاپور اول در ابتدا با پذیرش برادرانش مهرشاه و پیروز از ظرفیت ملیسازی دین مانی بهره برد؛ اما فشار روحانیت زرتشتی از یک سو و از سوی دیگر ریشههای مسیحی دین مانوی مانع از آن شد، که این دین اقبال فراگیر شدن به معنای دین رسمی را به دست آورد. به نظر میرسد شاپور با توجه به پشتوانهی سیاسیاش به آسانی روحانیت زرتشتی را سهیم در قدرت نمیکرد. در واقع شاپور با عنایت به قدرت مزبور در پی سنجش و بهرهبرداری از یک الگوی غالب دینی که خود راس آن باشد، بود. روحانیت در حالت نضج ساسانی در این دوره اقدامات خاصی را از پیش نبردند؛ ولی با تکمیل ساختار در دورههای بعدی به خصوص بهرام دوم توانستند زمام امور را به دست بگیرند و هم امور قضایی و هم امور دینی را عهدهدار شوند. سرانجام این قدرتیابی وقوع دو اتفاق شد: اعدام مانی به عنوان فردی تکفیری و معاند با دین زرتشت و استقلال مقام روحانیت در ساختار قدرت و نهادی که از این زمان به نزاع قدرت با شاهنشاه ساسانی میپردازد. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی به واکاوی ظهور مانی، آموزههای آن، رویارویی نهاد قدرت با آن میپردازد و در آخر چنین استنباط شده است که مانی در سایهی عنایت شاپور اول توانست، بنیان مجامع مانوی را ایجاد کند و در اقصی نقاط شاهنشاهی، سرزمینهای روم، مصر و بینالنهرین گسترش چشمگیری پیدا کند؛ تا جایی که موجب مناقشات مذهبی میان روحانیون زرتشتی، روحانیون مسیحی و یهودی را گردید.
خلاصه ماشینی:
» (١٩٥٣,١٤ ,Sprengling) علاوه بر مـوارد ذکـر شده در بالا سرکاراتی معتقـد اسـت : در هـیچ یک از آثار خود مانویان درباره ی پذیرفتن دین مانی توسط شـاپور اول گـزارش صـریح و روشـنی نیامده است ، فقط از توجه شاپور به مانی و این که او را حرمت و مهربانی کرده ، یاد شده اسـت در حالی که گرویدن شاهنشاه به کیش نو ـ اگر چنین چیزی در واقع اتفاق افتاده بود ــ بـرای مـانی و 134 مانویان اهمیت حیاتی داشت و واقعه ای نبود که به آسانی فراموشش کنند و در سنت هـای خـود از آن به دقت و وضوح و تکرار و مبالغه یاد نکنند.
"( تقی زاده ، ١٣٣٥، ١٥-١٠ ) بزرگترین پارادوکس در اندیشه و آیین مانی، این است که مانی که خود را رهایی بخش توده های ستمدیده از سـلطۀ اشـراف مـی دانسـت ، جامعـۀ مـورد نظـر خـود را بـر پـنج طبقـۀ تـازه نهـاده بود: « طبقه نخست ١٢ رسول ، طبقه دوم ٧٢ اسـقف ، طبقـه سـوم ٣٦٠ تـن شـیوخ ، طبقـه چهـارم برگزیدگان و طبقه پنجم نیوشگان که عده افراد آن محدود نبود و در حقیقت کلیه مومنان و کسانی که طاقت اجرای تعـالیم دشـوار طبقـه برگزیـدگان را نداشـتند در ایـن صـف وارد مـی شـدند.
» ( مکنزی، ١٣٨٢، ٢٦١ ) 139 نتیجه گیری: در پایان بحث میتوان چنین استنباط کرد دین مانی در آغاز کار خود در بابل مقبـول ایرانیـان قرار گرفت و در زمان اردشیر، بنیان گذار سلسله ساسانی، مورد توجه شاپور قرار گرفت و دو برادر شاپور، مهرشاه و پیروز به او گرویده بودند.