چکیده:
Edouard Manet (1832-1883), the pivotal French painter in transition from Realism to Impressionism
– modern-life subjects – primed a colossal deviation in the world of painting at the turning
point of the 18th century to the 19th century in France. This paper will psychoanalytically explore
Manet’s disturbed life and disarrayed course of development, psycho-physical sufferings
including child-parents conflicts, unresolved Oedipus Complex, depressive and sadomasochistic
mood as a result of being the object of constant rejection and humiliation by parents and the
ruling power that caused a paradoxical and delusional perception of the ‘Self’ inside him. Manet’s
art and life-style are woven with saturated controversies: inclination towards natural beauty and
classical paintings combined with norm breaking and scandalous life-style as a mean for his
rebellious movement to protest social ruling system and advocate modernism. At the early teen
age, Edouard experienced a hidden indecent triangular affair involving his father Auguste, and
the piano teacher, Suzanne Leenhoff. The lack of intimacy among the parents, abandoned life
and vulgarism within the family members with having a lavish family pride provoked a narcissistic
personality disarray for Manet, which resulted in a “Freudian Neurotic Family Romance”
that caused an identity crisis and self-denial, which consequently led him towards traumatized
and severe psycho-physical sicknesses all through his life. By creating radical paintings, Manet
was embedding an audacious protest against the hegemony of ruling power and sociopolitical
values at his time in France. This was a sudden atrocity and confusing conversion to the world of
paintings unacceptable to his contemporaries. Manet’s doctrine was to advocate modernism as a
way of self-consciousness and self-reference, which was incongruent to his bizarre life and aristocratic
origin. These aberrations affected his personal, social and artistic life towards a physical
and mental suffering that eventually culminated to a tragic termination. The merge of immense
paradoxical dogma, creative mind, controversial vision to social constraint, foresight for the inexorable
rise of new sociopolitical vision in France, at the same time excruciating from the ethical
principles, cultural and aesthetic orders in Edouard Manet is significantly thought provoking and
questionable.
نوشتار پیش رو به بررسی وتحلیل زندگی ادوارد مانه (1832 - 1883)، نقاش پیشگام فرانسوی از دیدگاه آسیب شناسی روانکاوی-زیبائی شناسی می پردازد. مانه درانتقال از مکتب رآلیسم به امپرسیونیسم - پدیده های زندگی نوین - در چرخش قرن هجدهم به نوزدهم میلادی، به پدیدآوری هنری می پردازد که در آن پیامی نمادین از درون داشته ها و درون انباشته ها و شیوه زندگی وی به چشم می خورد. این آزموده ها مجموعه ای از گره های درونی و پیامدهای گزنده زیربنای تربیت اشرافی مهارگسسیخته مانه می باشد که بیان تضادهای سهمگین درخیال و اندیشه، و نمود آن در شیوه زندگی فردی و کنش و واکنش های بیرونی وی متبلور است. تضاد دیدگاه و رفتارشورشی - هیجانی مانه در برابر بی عدالتی اجتماعی و پیوستن به گروه های هنری-روشنفکری در محکوم نمودن حکومت جابرانه و دهن کجی به سلطهکلیسا برتمام زوایای وجود و سرنوشت مردم دوران خود، و درعین حال کمک به بیداری آن ها از بلندگوی زندگی اریستوکراسی وحل شدن خود درآن نوع زندگی، قابل تامل است. وی با بهره گیری از بن مایه هنری در پنهان نمودن مکنونات خود در پشت آن، به هنجارشکنی و پرده دری دردنیای نقاشی و درهم شکستن حریم معیارهای اخلاقی و سنت جامعه، به یک نوگرائی (مدرنیسم) بی مرز و از هم گسسته درگستره هنر و دیگر نمودهای زندگی آیندگان دست می یازد. در این مقاله فرایند رشد ادوارد از دوران کودکی با گره های کور در رابطه با پدر- مادر؛ فضای ذهنی -روانی- فیزیکی و تعامل میان فردی درخانواده نابسامان؛ شکل گیری عقد هادیپ حل نشده (دررابطه با مادر) رفتار ویرانگر پدر در تخریب و فروپاشی دیواره های هویت و تمامیت شخصیت وی، ناپالودگی زبان گفتاری خانواده و پوشاندن خلاهای عاطفی زیرتوانمندی اجتماعی و غرورخانوادگی و بازتاب آن در همه دوران و در همه سایه روشن های زندگی وی و کاستی تمامیت وجودی و بحران هویت و احساس بی کفایتی و ناخود پنداری و افسرده خوئی و نشانه های شدید دیگر با گزندهای مرگبار جسمانی و آسیب های شدید روان-تنی و روان رنجوری های ترمیم نایافته که در نقاشی های وی سایه های پررنگی انداخته، بحث می گردد. نمود بارز نشانه های ناپذیرفته تخریبی بیرون از چهار چوب معیارهای بهبود روانی و حرمت شرم و حریم اخلاق و پاک سرشتی هنر، در «المپیاد » و «آب تنی یا نهار در چمنزار » و بسیاری دیگر از کارهای مانه به روشنی مشهود است، و پرسشی به قداست خدشه دار شده هنر از این دست، با نشانه های بر آشفتگی ذهنی در حافظه تاریخ هنر برجا است. پرسش انگیزتر، بروز زنگار گرفتگی من برتر و وجدان هشیار، و تلاشی هویت در کنش ننگین سه سویه درهم آمیزی هم زمان آگوسته مانه (پدر، درمسند قضا!) - ادواردمانه (پسر، پاسدارآبرو و قداست هنربرین!) - سوزان لین هاف، آموزگار پیانو است! برنتابیدن و فشارگروه های اجتماعی ازشیوه نوین بیان احساس هنری و زندگی تعریف نشده دور از معیارهای اخلاق مانه موجب طرد شدن و درگیری ذهنی وی درطیفی از احساس خود- ناباوری نا ارزشمندی و انکارهویت خویشتن؛ و از سوی دیگر رویش آسیب خودشیفتگی ناشی از برخوردار یهای طبقه اجتماعی منجر به رشد توهم آمیز خود بزرگ پنداری جمعی خانوادگی مانه را می توان در نظریه «رویا پردازی های عصبی خانوادگی » فروید یافت. با این حال، در کنار ناهنجاری های شخصیتی و تضادهای بیشمار، ذهن نوآفرین و آثار ارزشمند و ماندگار ادوارد مانه، در جایگاه هنرمندی چیره دست در رآلیسم و پدر هنر امپرسیونیسم قابل ستودن می باشد. هنرمندی که درگیری های درونی با «خود » را تاب نیاورد و در بالاترین نقطه نافرجامی «خویشتن آزاری » به «آگاهی » رسید و درمیان نقاشی گلهای یاس سفید به پایان رسید.