چکیده:
تحلیل پدیده طلاق در قالب نظریه اقتصادی یکی از موضوعات اصلی اقتصاد خانواده را تشکیل میدهد.از این رو مطالعه تصمیمسازی زوجین در رابطه با طلاق بر اساس نظریه مطلوبیت، موضوع بحث در این مقاله است. این تحلیل چهار فرضیه مهم را مطرح میکند: اول، مردان پردرآمدتر تمایل کمتری به طلاق دارند. دوم، با افزایش درآمد زنان تمایل به طلاق نیز افزایش مییابد. سوم، اشتغال زنان ازدواج را بیثبات میکند و چهارم، انگیزه طلاق در میان مردان بیش از زنان است. به منظور آزمون این فرضیهها از نمونه مردان متاهل حداقل 35 ساله (415 مشاهده)، زنان متاهل حداقل 35 ساله (409 مشاهده) و ترکیب این دو نمونه برای شهر تهران استفاده شد. شواهد حاکی از ردّ فرضیه دوم و عدم ردّ سه فرضیه دیگر دارد. همچنین مشخص شد که تمایل به تعدد همسر (با اثر مثبت) در میان مردان و کار خانگی (با اثر منفی) در بین زنان قویترین عوامل موثر بر انگیزه طلاق هستند.
The main issue of discussion in this paper is to investigate the decision-making for divorce by using the utility theory. This analysis is constructed on the exit-voice theory to explain what factors tend to increase or decrease the occurrence of divorce. This analysis proposes four hypotheses: first، men with higher income have less incentive to divorce. Second، women’s income has positive effect on probability of their incentive to divorce. Third، women’s employment destabilizes the marriage and fourth، men’s incentive to divorce is higher than that for women. To test these hypotheses، samples of married men and women (at least 35 years old) were used. The results suggest that third hypothesis is rejected while other hypotheses have been accepted.