چکیده:
سرزمین خراسان بزرگ که در سده های اولیه اسلامی و به خصوص در قرن سوم و چهارم هجری/ نهم و دهم میلادی دوران رشد و ترقی خود طی می کرد، سرزمینی ثروتمند و حاصلخیز بود، که همواره چشم طمع قدرتمندان منطقه را به سوی خود جلب می کرد. پس از آن که مواهب و امتیازات این سرزمین محمود بن سبکتگین غزنوی را به سوی خود کشاند، باعث شد که وفاداری ظاهری او نسبت به سامانیان بهسلطه طلبی و استقلال خواهی تبدیل شود. اما دیگر دولت ترک منطقه نیز که در فروپاشی امارت سامانیان نقش داشت، در پی فرصت مناسبی برای دست انداختن و تسلط بر این ناحیه بود. از این رو بود که تهاجماتی از سوی قراخانیان گاه به صورت یکپارچه و گاه پراکنده از ماواءالنهر به این سرزمین صورت گرفت. غزنویان نیز در مقابل برای مواجهه با تحرکات قراخانیان در خراسان، گهگاه به لشکرکشی به ماوراءالنهر می پرداختند. بنابراین پژوهش حاضر قصد بررسی این سوال اساسی را دارد که دلایل اصلی رقابت و درگیری قراخانیان و غزنویان یعنی اولین دولت های ترک مسلمان منطقه که حکومت ایرانی سامانی را بین خود تقسم نموده بودند، در خراسان چه بوده است و چه عواملی موجب درگیری این دو دولت در خراسان می گردید؟
یافته های تحقیق حاکی از آن است که سیاست توسعه طلبی دو دولت ترک مسلمان علت اصلی این رقابت و درگیری بوده است. هر دوی آن ها خود را وارث سامانیان در منطقه می دانست که خراسان جزیی از قلمروی آن دولت محسوب می شد. ضمن آن که وسعت قلمروی غزنویان و توجه بیشتر آن ها به موضوع لشکرکشی و غزوات هندوستان، و مسائل متعدد دیگری که در دوره سلطان مسعود مزید بر آن شد، فرصت مناسبی را برای تعقیب سیاست قراخانیان برای توسعه قلمروی خود به این سوی جیحون فراهم می آورد. عدم یکپارچگی این دولت نیز زمینه اقدامات خودسرانه برخی از حکام نظیر علی تگین حاکم بخارا را موجب می گردید.
Greater Khorasan territories in the early Islamic centuries and especially in the third and fourth century AH / ninth and tenth AD was during the era of its growth and progress، rich and fertile land was، which always attract the eye to the greed of the powerful to the area.
After the blessings and privileges of this land Attracted towards the Mahmoud bin Sabuk-Tagin Ghaznavi، Caused his apparent loyalty to the hegemony of the Samanids and become pro-independence. But the other Turkish government also played a role in the collapse of the emirate Samanids، Following an opportunity to tantalize and dominate the region. It was the invasion of Transoxiana Qarakhanids sometimes seamlessly and sometimes the land was distributed.In contrast to exposure to movements in the Qarakhanids Khorasan، Ghaznavids campaign also occasionally paid to Transoxiana.
The present study intends to investigate this fundamental question has the main reasons of competition and conflict، between Ghaznavids and Qarakhanids، the first states that the Muslim Turks، that Samani Iranian government had divided among themselves، What was in Khorasan and what factors cause involvement in Khorasan were the two governments?
Research findings indicate that the main reason for this is competition and conflict، expansionism policies of both the Muslim Turks. Both of them knew his heir in the Samanids In the area that Khorasan was considered as part of its territory governments. While the vast territories Ghaznavids and more attention to the campaign and Battle in India، And numerous other issues in addition to Sultan Masud was، An opportunity to pursue Qarakhanids policies to expand their territories this provides the Oxus. Lack of integration of the arbitrary actions of the governing like Ali-Tagin was the ruler of Bukhara.
خلاصه ماشینی:
اما به موازاتي که توان و قدرت سامانيان به دلايل مختلف و به تدريج از زمـان امـارت نـوح بـن نصر(٣٤٣-٣٣١ هجري) رو به ضعف رفت ، غلامان ترک که در ايـن دسـتگاه پـرورش يافتـه بودنـد، قدرت و توان بيشتري يافتند، از آن جمله براي محمود غزنوي که ميزان استعداد و تـوانگري و ثـروت خراسان بزرگ او را به سوي خود کشاند و بر خلاف پدرش سبکتگين که کاملا نسـبت بـه سـامانيان وفادار بود و حمايت از آنان را از وظايف اصلي خويش مـيدانسـت ،١ انديشـه جـاه طلبـي و اسـتقلال خواهي، جاي وفاداري به سامانيان را گرفت .
چنين هوس و خواهشي در ميان ترکان آن سوي جيحون نيز مشتعل بود و سرانجام کار به آنجا رسيد که قلمروي سامانيان به دست ترکان غزنـوي و قراخـاني افتاد و دولت ايراني ساماني در سال ٣٨٩ هـ/ ٩٩٩م مضمحل شد و ترکان قلمروي آن ها را بين خـود تقسيم نمودند و مقرر شد رود جيحون مرز دو دولت تـرک باشـد،٢ و کسـي در آن زمـان بـه اهميـت 3 تاريخي اين واقعه که پايان سيادت عنصر بومي آريايي براي هميشه بود، پي نبرد.
اگرچه محمود با اطلاع از ايـن موضـوع ، بلافاصله از هند بازگشت و اين شهرها را باز پس گرفت ، ولي درگيرييهاي پراکنده پس از آن نيز بين دو طرف ادامه داشت و محمود حدود يک دهه گرفتار منازعه با قراخانيـان بـود کـه چشـم طمـع بـه سرزمين خراسان دوخته بودند و حاضر نبودندکه رود جيحون را به عنوان مرز ميان متصـرفات خـود و غزنويان بپذيرند.