چکیده:
هدف پژوهش حاضر آزمون نظریة یادگیری اجتماعی ایکرز در تبیین تقلب دانشگاهی میان دانشجویان است. ازآنجاکه تاکنون در تحقیقات داخلی تقلب دانشگاهی با نظریة ایکرز به بررسی تجربی گذاشته نشده است، در این پژوهش مدلی ساختاری که روابط علّی بین متغیرهای مکنون را مشخص میکند جهت آزمون این نظریه تدوین شد. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه بوده است. جمعیت تحقیق شامل کلیة دانشجویان دختر و پسر دانشگاه هرمزگان در سال تحصیلی 93-92 بودهاند که 410 نفر برای نمونه، تحت مطالعه قرار گرفتهاند. برای توزیع پرسشنامه روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب مورد استفاده قرار گرفت. توصیف متغیر وابسته نشان میدهد که تقلب دانشگاهی در میان دانشجویان به میزان 4/97 درصد شیوع دارد، بهگونهای که فقط 6/2 درصد (11 نفر) اظهار کردهاند که اصلا تقلب دانشگاهی نداشتهاند. براساس تحلیل آزمون مدل ساختاری تحقیق، برازش دادههای مشاهدهشده با مدل نظری تحقیق تایید شد. اثر متغیرهای پیوند افتراقی، تعاریف، عکسالعمل و پاداش بر تقلب دانشگاهی معنادار بود؛ درحالیکه اثر متغیرهای تشویق، بازدارندگی و تقلید معنادار نبود. درنهایت، نتایج نشان میدهد که نظریة یادگیری اجتماعی قادر به تبیین تقلب دانشگاهی است.
خلاصه ماشینی:
"تحقیقات تقلب دانشگاهی بیشتر در سطح میانه و تبیین بین فرد و Institutional anomie theory محیط اجتماعی صورت گرفته است، اما میتوان به نویل (2012) اشاره کرد که این پدیده را در سطح کلان تحت بررسی قرار داده است.
اگرچه در این تحقیق فرضیههای مبتنی بر متغیرهای دیگر نظریة یادگیری اجتماعی نظیر تقلید، بازدارندگی و تشویق تأیید نشدند؛ اما همانطور که خود ایکرز در تحقیقاتش اذعان کرده است، حتی حمایت از یک مفهوم در نظریة یادگیری اجتماعی میتواند بر حمایت کل نظریه دلالت داشته باشد؛ بنابراین ازآنجاکه در این پژوهش فرضیة مبتنی بر پیوند افتراقی از حمایت قوی و فرضیههای مبتنی بر تعاریف، عکسالعمل و پاداش از حمایت میانهای برخوردار شدهاند، فرضیة اصلی تحقیق مبنی بر اینکه تقلب دانشگاهی تابعی از یادگیری اجتماعی است تأیید شد و میتوان برای تبیین تقلب دانشگاهی از نظریة یادگیری اجتماعی ایکرز سود جست.
مرور ادبیات توانبخشی نشان میدهد که بعضی برنامهها تأثیر بیشتری بر کاهش جرم دارند؛ از طرف دیگر بعضی برنامهها شامل اهدافی (شخصیت، مهارتهای شناختی) است که با پیوند افتراقی مرتبط نیستند (ویتو و همکاران، 2007: 184)؛ بنابراین با توجه به دلالتهای سیاستی 1 گفتهشده، برای جلوگیری از رفتارهای متقلبانة علمی، آموزش تعاریف اجتماعیگرا در مدرسه، تشویق آموزشهای مذهبی (اخلاقیات)، تأکید ارزشهای مهم در قانون، و فراهمآوردن دستورالعملهای مدرسه-پایهای (ویلیامز و مکشین، 1391: 237) میتواند مؤثر واقع شود و در این جهت گنجاندن برنامههای درسی جدی که بر صداقت علمی تأکید داشته باشد یکی از بهترین راهکارها خواهد بود و ازآنجاکه پارهای از برنامهها در نظریة یادگیری اجتماعی میتوانند بهگونهای طراحی شوند که افراد را درمقابل انجام رفتار درست پاداش دهند و درمقابل انجام رفتار نادرست مجازات کنند (ویلیامز و مکشین، 1391) درنظرگرفتن پاداش و تقدیر ویژه از کسانی که در کارهای علمی با صداقت عمل میکنند، میتواند از راهکارهای جلوگیری از رفتارهای متقلبانة علمی باشد."