چکیده:
تجربة دینی، یکی از مهمترین مسائل دینپژوهی در سدّههای اخیر است. در باب این مسئله، ویلیام جیمز دین را تاثیرات، احساسات و رویدادهایی میداند که برای هر انسانی در عالم تنهایی رخ میدهد و احساسات را مقوّم ذاتی دین میداند. از دیدگاه او، تجربة دینی گوهر دین است؛ به این معنا که حقیقت دین، احساسات و عواطفی است که در انسان، هنگام رویارویی با حقیقت غایی پدید میآید و امور دیگر مانند عقاید، اعمال و مناسک، موخّر از این تجربهاند. «گوهرانگاری تجربة دینی» یکی از رویکردهای تجربة دینی است که ابعاد مختلف دین را به یک بعد فرو کاسته است و تجربة دینی را بهعنوان گوهر دین معرفی کرده است. ازسویدیگر، در جهان اسلام، غزالی نیز معتقد است: هدف نهایی دین، ادراک و تجربة حقیقت غایی مقدّس است که با اعمال صالح، عبادت، زهد و پارسایی به دست میآید. از نظر او، یگانه راه رسیدن به این حقیقت مقدّس، شریعت است. این دو دیدگاه را میتوان از جهتهای مختلف مطالعة تطبیقی کرد: وصفناپذیری تجربة دینی، تفاوت در منشا اکتساب، مشکل دور در نظریة ویلیام جیمز و گوهرانگاری که جیمز قائل به آن است و میتوان با تفسیری دیگر، غزالی را نیز به آن معتقد دانست.
خلاصه ماشینی:
"او به بیان این ویژگی در ادیان مختلف میپردازد و چون وارد بحث از دین اسلام میشود، به برخی از عبارات غزالی در کتاب المنقذ من الضلال اشاره میکند و میگوید: «عجیب است که اینچنین یادداشتهایی از مردم مسلمان، که نظیر آنها در میان مسیحیان فراوان است، کمتر دیده میشود و همین کمبودن و فقدان اینگونه یادداشتها از عرفای ایرانی، مطالعة ما را در تصوف ایران مشکل کرده است...
نتیجه اینکه، معیار صدق تجارب دینی احساس و تجربه است؛ اما اثبات صدق گزارههای حسی، مرهون پارهای از گزارههای متافیزیکی و عقلی است و تحقیقپذیری تجربی نمیتواند دلیل صدق و حقانیت قاعدة تحقیقپذیری تجربی باشد؛ بلکه صدق و ارزش معرفتی آن باید از جای دیگر ثابت شود؛ درحالیکه تجربة دینی خود دلیل صدق و حقانیت تجربة دینی میشود و چون از همة معارف فراحسی نفی اعتبار شده است، تنها راه اثبات آن خودمعیاری و گرفتارشدن در دام دور منطقی است (شاکرین٬ 1390: 118-119).
ویلیام جیمز حقیقت دین و مقوم ذاتی دین را احساس تعلق و وابستگی به بینهایت میداند و مدعی است، در حوزة دین دو امر وجود دارد: یکی سازمانهای مذهبی (دین نهادینهشده)؛ همچون عبادتها، نذورات، دستورات مذهبی و نظام سازمانی کلیسا است که اگر ما نظر خود را به این بخش محدود سازیم، باید دین را بهعنوان یک هنر بیرونی، یعنی فن جلب عنایت و لطف خدایان تعریف کنیم.
3. مشکل دور در نظریة جیمز: معیار صدق تجارب دینی، مطابق با دیدگاه ویلیام جیمز احساس و تجربه است؛ درحالیکه، اثبات صدق گزارههای دینی منوط به گزارههای متافیزیکی و عقلی است و تحقیقپذیری تجربی نمیتواند خود دلیلی بر صحت این قاعده باشد؛ بلکه صادقبودن آن باید در جایی دیگر به اثبات رسیده باشد."