چکیده:
کار کودکان، مشکلی جهانی است و کار در خیابان نیز بخشی از آن محسوب می شود. در ایران، پژوهشهای متعددی درباره علل خانوادگی کار کودکان انجام شده است. پژوهش حاضر، علل و پیامدهای کار کودکان خیابانی تهران را بررسی میکند که به روش ارزیابی سریع و پاسخ در سالهای 1391 و 1392 در تهران انجام شده است. نمونه های مطالعه، کودکان خیابانی شهر تهران و صاحبنظران این حوزهاند. داده ها از طریق مرور منابع، روش های کیفی شامل 16 مصاحبه عمیق با کارشناسان، 13 بحث گروهی با کودکان خیابانی و تکمیل پرسشنامه کمی از 286 کودک خیابانی در 28 پاتوق (محل کار) کودکان انجام شده است. دادههای کیفی، تحلیل محتوا شدهاند و داده های کمی، آنالیز آماری (کای اسکوئر) شدهاند. یافتهها نشان میدهد که کسب درآمد برای کمک به معاش خانواده، علت اصلی کار کودکان در خیابان است (3/75 درصد)، اما دسترسینداشتن به آموزش در کودکان افغانی و شرایط نابسامان خانواده مانند خشونت و اعتیاد و نگرش های فرهنگی نیز به درجههای مختلف، در خیابانیشدن گروه های مختلف قومی کودکان نقش دارد. کودکان، در معرض آسیب های متعدد جسمی، جنسی و روانی، بهویژه خشونت در خانواده و خیابان قرار دارند. نتیجه اینکه مشکلهای اقتصادی خانواده، نقش اصلی را در خیابانیشدن کودکان دارد، اما این تنها علت نیست. بدینجهت، در برنامهریزی برای گروه های مختلف کودکان، باید به سایر علل زمینهای نیز توجه کرد. لازم است پژوهشهای آتی، بر کار کودکان در مکانهایی بهجز خیابان متمرکز شوند.
Working in Street as a part of Child Labor is a Global problem. Several studies have focused on familial factors of child labor in Iran. This study is going to present the issue of child labor and its risk factors and impacts on street children in Tehran. This study used rapid assessment and response method in 1391-92 in Tehran. Samples were recruited from street children in Tehran as well as from key informants in field of child labor. Data was gathered through literature review، qualitative interviews using Focus Group Discussion with 13 groups of street children، in-depth individual interview with 16 experts، and interview with 286 street children using structured questionnaires in 128 venues in Tehran. Qualitative data were analyzed by content analysis and quantitative data was analyzed statistically using Chi square tests. Findings showed that earning money to support family financially was the main reason for children being worked in the streets (75.3%). In accessibility to formal education for Afghan children، family conflicts such as violence، drug use and different cultural attitudes between children and parents were considered as other reasons on becoming street children in different ethnic groups. Children were at risk of multiple physical، sexual، and mental health problems specially violence in their homes and streets. As a conclusion، although economic problems have main role in becoming a street child، but it is not an unique reason. Therefore، in planning for street children، other substantial factors should be considered. Besides، future studies are recommended to be concentrated on child laboring in other places than streets.
خلاصه ماشینی:
يافته ها نشان ميدهد که کسب درآمد براي کمک به معاش خانواده ، علت اصلي کار کودکان در خيابان است (٧٥/٣ درصد)، اما دسترسينداشتن به آموزش در کودکان افغاني و شرايط نابسامان خانواده مانند خشونت و اعتياد و نگرش هاي فرهنگي نيز به درجه هاي مختلف ، در خيابانيشدن گروه هاي مختلف قومي کودکان نقش دارد.
اين پژوهش ها نشان ميدهند که کودکان خياباني، به دليل شرايط کار و زندگي در خيابان ، در معرض پيامدهاي نامطلوب سلامت جسمي، رواني، جنسي و خطرهاي اجتماعي قرار دارند (توماس دو بنيتز، ٢٠٠٧؛ واتهايو و همکاران ، ٢٠١١؛ آپتکار، ١٩٩٤؛ ري و همکاران ، ٢٠١١؛ يونيسف ، ٢٠٠٥).
پژوهش هاي پيشين در مورد کودکان خياباني ايران ، هم جنبه هاي سبب شناختي مسئلۀ کودکان خياباني و هم پيامدهاي آن را بررسي کرده اند و نشان ميدهند که مجموعه اي از عوامل اجتماعي- اقتصادي چون مهاجرت هاي خارجي و داخلي، فقر و مشکل هاي مربوط به خانواده ، از جمله بدرفتاري با کودکان ، آن ها را به خيابان ميکشاند (وامقي و همکاران ، ١٣٨٩).
در ايران نيز پژوهش هاي متعددي ابتلا به بيماريهاي مختلف جسمي، مشکل هاي روان شناختي مانند افسردگي، خودکشي و آزار کودکان و مشکل هاي اجتماعي چون مصرف سيگار، مواد مخدر و بزهکاري را در کودکان خياباني تأييد کرده اند؛ براي مثال ، پژوهش سازمان بهزيستي در سال ١٣٧٩ دربارة کودکان خياباني اين سازمان در تمام کشور نشان داده است که ١٢/٦ درصد کودکان ، حداقل به يک بيماري مبتلا بوده اند.