چکیده:
این یادداشت تحلیلی انتقادی دربارهی مقولات مرتبط با آموزش و پرورش، از جمله فرهنگ، فرآیند یادگیری، نظام تعلیم و تربیت است و در آن به مسائل و مشکلات پدیدآمده بهدلیل غلبهی «گفتمان موفقیت» پرداخته شده است. چشمانداز اصلی آن است که این گفتمان که درنهایت منجر به تکوین شرایط و تشکیلاتی بهنام «صنعت آموزش» شده است، بر کلیت نظام تعلیم و تربیت در سطوح مختلف، از مهدکودک تا دانشگاه، سیطره دارد و آن را از مسیر اصلی هدفگذاریشده منحرف کرده است. درکنار این محور اصلی به نسبتهای بین نظام آموزشوپرورش و ساختارها و نهادهای کلانتر اجتماعی نیز اشاراتی شده است. براساس این تحلیلها نسبت نامطلوبی بین کاستیها و معایب هر دو مقوله وجود دارد که بهدلیل چیرگی گفتمان نامبرده، از جانب متفکران رسمی و غیررسمی، نادیده گرفته میشود.
This essay is an attempt to explore “success discourse” in educational system in Iran. The consequence of “success discourse” is a phenomenon I have called “Education Industry” following Theodore Adorno’s “Cultural Industry. In particular, I aim to address two questions related to the above mentioned “success discourse”. First, how success can be evaluated, and second, how social goals can be achieved based on the success. To provide an answer to these questions I have conducted a study on educational process. The results indicate that the mentioned “success discourse” is widespread among schools educational management and some fundamental problems are emerged accordingly. Firstly, major attention to natural sciences like mathematics, chemistry and the like, and minor attention to human sciences has resulted in the number of physicians and engineers outnumber humanities and art thinkers. Secondly, the arts and entertainment are deleted or neglected by the school program managers. Thirdly, as a result of this discourse the students look to result more than the learning as a process. Thus they don’t learn how, just learn what. Their experiences cannot be rich and they don’t understand the issues in their holistic form. In this condition, some profit-driven centers, in the name of educational activities, try to replace the national education system, while they don’t add much value to the learning process.
خلاصه ماشینی:
صنعت آموزش (تحلیلی انتقادی از آموزش و پرورش ) جلیل کریمی ١ استادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه رازی کرمانشاه (علمی ـ پژوهشی ) دوره ٢١، شماره یک : ٦٢-٤٩ شاپا ٩٠٨٢-٠٨٠٨ نمایه در ISC دریافت ٩٢/١١/٢٣ پذیرش ٩٣/٨/٢٨ چکیده این یادداشت تحلیلی انتقادی درباره ی مقولات مرتبط با آموزش و پرورش ، از جمله فرهنگ ، فرآیند یادگیری، نظام تعلیم و تربیت است و در آن به مسائل و مشکلات پدیدآمده به دلیل غلبه ی «گفتمان موفقیت » پرداخته شده است .
درکنار این محور اصلی به نسبت های بین نظام آموزش وپرورش و ساختارها و نهادهای کلان تر اجتماعی نیز اشاراتی شده است .
با این دوگانگی مفهومی و کاربردی، میتوان پرسید که آیا آموزش وپرورش توانسته است رسالت بازتولیدگرانه ی خود را پیش ببرد؟ دستاوردهای آن ، از نظر جامعه شناختی و نه اداری و فنی، چگونه ارزیابی میشود؟ علوم از حدود دویست سال پیش پوزیتیویست ها علم را به علوم طبیعی فروکاستند و درنتیجه مناقشات گسترده و مهمی در حوزه ی فلسفه ی علم راه افتاد.
اما آیا این گفتمان موفق بوده است ؟ آیا اصولا حتی درصورت نیل به هدف های تعیین شده ، در درازمدت هدف های اجتماعی بزرگ تر را برآورده میکند؟ آیا موفقیت کامل همگانی در تحصیل امری ممکن است و فراتر از آن آیا ضرورتی برای آن وجود دارد؟ به قول «موری» در کتاب سه شنبه ها با موری، آیا اول شدن همواره مفید و ضروری است ؟ دوم شدن چه اشکالی دارد؟ (البوم ١٣٨٩) از منظر جامعه شناختی، واژه نامه ی موفقیت (تو میتوانی، موفقیت نامحدود، ده روز مبارزه ی روانی و ...