چکیده:
در این پژوهش به بررسی بنیاد یکی از قواعد مشهور فلسفه اسلامی در منظومه ثئوگونی هسیودس پرداخته شده است ؛ برای پیگیری این امر، نخست چارچوب های ممکنی که به بررسی چنین امری اختصاص دارند، مورد پژوهش قرار گرفته اند و از میان آنها دیدگاهی که نه بر انفکاک قطعی و تاریخی اندیشه اسطوره ای از اندیشه فلسفی، بلکه بر تداوم و تطور آنها رای داده است ، به عنوان منظری متناسب تر انتخاب شده است . در بخش دوم این پژوهش بر اساس چنین رویکردی به توضیح اجمالی قاعدة «الواحد» پرداخته شده و با استفاده از این قاعده به بررسی منظومه ثئوگونی اقدام شده است . درک ابتدایی قاعدة علیت ، سنخیت میان علت و معلول ، فروکاهش کثرت به وحدت در این منظومه را میتوان در تبارشناسی خدایان ، رابطه والد و فرزند و شباهت های آنها و بکرزایی بازشناخت . از این منظر مفاهیم فلسفی مذکور و مشابه های آنها در اسطوره ثئوگونی را میتوان در پرتو قاعدة الواحد چونان غایتی متحد کننده ، مورد بازخوانی قرار داد و بساطت و نامتعین بودن علت نخستین را به خوبی مشاهده کرد.
خلاصه ماشینی:
بازخوانیمنظومۀثئوگونیهسیودس درپرتوقاعدة «الواحد» دکتر مهتاب مبینی * ـ امین شاهوردی استادیار گروه هنر، دانشگاه پیام نور ، تهران ، ایران ـ دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشگاه پیام نور، تهران ، ایران چکیده در این پژوهش به بررسی بنیاد یکی از قواعد مشهور فلسفۀ اسلامی در منظومۀ ثئوگونی هسیودس پرداخته شده است ؛ برای پیگیری این امر، نخست چارچوب های ممکنی که به بررسی چنین امری اختصاص دارند، مورد پژوهش قرار گرفته اند و از میان آنها دیدگاهی که نه بر انفکاک قطعی و تاریخی اندیشۀ اسطوره ای از اندیشۀ فلسفی، بلکه بر تداوم و تطور آنها رأی داده است ، به عنوان منظری متناسب تر انتخاب شده است .
(همیلتون ١٣٨٧ ب : ٥٢) در اینجا مجددا باید یادآوری کنیم که بر خلاف متفکران مذکور، سیر اندیشه ورزی انسان را در دوره ای که اسطوره ای میاندیشد و دوره ای که از اسطوره میگسلد، یکسان نمیدانیم و از سوی دیگر انفصال قطعی و کامل میان اندیشه ورزی بشر در این دو دوران را نیز نمیپذیریم ، بلکه معتقدیم جنبه ها و رگه های قابل شناختی از اندیشه ورزی اسطوره ای در دورة پس از آن وجود دارد که با دقت و موشکافی میتوان آنها را بازشناخت و به نظر میرسد همین قدر برای ادامۀ کار ما کفایت میکند.
اما رابطۀ میان خدایان ، چگونه میتواند شکل بگیرد؟ در اینجا هنوز با اندیشه اسطوره ای مواجه هستیم ؛ بنابراین نمیتوان انتظار رابطه ای محض و فلسفی مانند علیت را داشت ، بلکه لاجرم چنین رابطه ای به صورت ازدواج و زایش صورت میگیرد؛ همین زایش خدایان را میتوان تعبیر دیگری از علیت دانست ، و با توجه به این دیدگاه است که ورنر یگر، ثئوگونی را سرشار و آکنده از اندیشۀ علیت معرفی میکند.