چکیده:
قرآن کریم، به عنوان والاترین جلوهگاه فرهنگ اسلامی، حیات طیبه را ثمرهی قناعت معرفی میکند و حرکت در مسیر قناعتپیشگی را راه رسیدن به عزت نفس میداند. اشتمال حجم عمدهای از احادیث دینی بر موضوع قناعت و درک عمیق سعدی به عنوان شاعر اخلاقگرای ادب فارسی از این مهم، موجب شده که وی یک فصل از بوستان و یک باب از گلستان خود را به این موضوع اختصاص دهد. تحلیل کارکرد قناعت در این دو شاهکار سعدی، که به شدت متاثر از قرآن کریم و سیرهی عملی بزرگان دین است، نشان میدهد که دامنهی فراگیری تبعات ارزشمند قناعت، به طور مستقیم بر سلامت نفس و سعادت انسان اثرگذار است. پژوهش حاضر اهمیت قناعت در قرآن کریم و بوستان و گلستان سعدی را در قالب مطالعات میانرشتهای مورد بحث قرار داده است. روش تحقیق، بنیادی- استنادی و مبتنی بر دادههای دینی و تربیتی بوده و هدف نوشتار حاضر آن است که ضمن الهام گرفتن از کتاب وحی الهی در زمینهی گسترش فرهنگ اسلامی، با تبیین برخی حکایتهای عبرتآموز بوستان و گلستان، و تاکید بر ارزشهای اخلاقی قناعتورزی، تاثیر فرهنگ دینی بر دیدگاه سعدی را در زمینهی اهمیت قناعتپیشگی مورد بحث قرار دهد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که سعدی در خلق این دو شاهکار به شدت متاثر از فرهنگ اسلامی بوده و با اثرپذیری مستقیم از آیات و روایات، به بزرگداشت فضیلت قناعت در آثار خود پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
سعدی نیز قناعت را به عنوان فضیلت سترگ اخلاقی، عامل عمدهی عزتمندی، و حرص و طمع را عامل خواری میداند: «یکــی پر طمـــع پیش خـــوارزم شـاه شنیدم که شـــــد بامدادی پــگاه چو دیدش، به خدمت دوتا گشت و راست دگر روی بر خاک مالید و خاســت پســر گفتـــش ای بابــک نــام جــوی یکی مشکلــت مــیبپرسم بگــوی نگـــفتی کــه قبلهســت راه حجـــــاز چرا کردی امروز از ایــن سو نـماز؟ مبــر طـاعـت نفــس شهــوت پـــرست که هـــر ساعتش قبله ی دیگرست قناعــــت ســرافـــرازد ای مـرد هـوش ســـر پر طمــــع بر نیاید ز دوش طمــــع آبـــــروی توقــر بــریخـــت برای دو جـــو، دامنی در بریخــت بـــــرو خواجـــه کــوتاه کن دسـت آز چـه مــــیبایدت ز آستیــن دراز؟ کســـی را که درج طمــــع درنــوشت نبایـــد به کس عبد و خادم نبشت توقــــع برانــــد ز هــــر مجلســــت بــران از خودش تا نــرانـد کست» (بوستان، 1384، ص147) قرآن کریم در توجیه برخورداری برخی انسانها از نعمتهای مادی میفرماید: «و لا تمدن عینیک إلی ما متعنا به أزواجا منهم زهرة الحیاة الدنیا لنفتنهم فیه و رزق ربک خیر و أبقی (طه/ 131)؛ و زنهار به سوی آنچه گروههایی از ایشان را برخوردار کنیم [و فقط] زیور زندگی دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم، چشم مدوز و [بدانکه] روزی پروردگار تو بهتر و پایدارتر است».
سعدی نیز بارها در بوستان و گلستان، چشم دوختن به مال دیگران را طرد کرده و حتی مرگ باعزت و شرافت را از زندگی همراه با مذلت و خواری عزیزتر میداند: «یکــی پر طمـــع پیش خـــوارزمشــاه شنیدم که شـــــد بامدادی پگاه چو دیدش، به خدمت دوتا گشت و راست دگر روی بر خاک مالید و خاست پســر گفتـــش ای بابــک نـــامجــوی یکی مشکلــت مــیبپرسم بگوی نگـــفتی کــه قبلهســت راه حجـــــاز چرا کردی امروز از ایــن سو نماز؟ (بوستان، 1384، ص147) زندگانی این دنیا از منظر قرآن کریم، لهو و لعب و مانند متاعی فریبنده است: «اعلموا انما الحیوة الدنیا لعب و لهو و زینۀ و تفاخر بینکم...