چکیده:
یکی از مباحث مهم در تحلیل و تفسیر آیات قرآن کریم بررسی واژه ها می باشد.خواستگاه هر واژه، در فهم مطالب هرعبارت بسیار تاثیر گذار است. این مقال به بررسی و بیان واژه ویل و کاربرد آن در آیات قرآن کریم می پردازد. روشن شدن جایگاه و معنای اصیل لغت مورد نظر، می تواند مخاطب را به فضای نزول قرآن برده و درک وی را از غرض کاربردی واژه در آیات ،روشن نماید. ویل در لغت عرب برای بیان حسرت و اندوه فراوان برای یک عمل شر و اندوهناک و دارای عذاب وعواقب شدید به کار می رود.و یکی از واژه هایی است که خداوند از آن برای ابراز تنفر و وعید عذاب استفاده کرده است.. از جمله ی مخاطبین این واژه، کافران، مشرکان، می باشند که در اثر انجام اعمال یا ترک افعالی مورد خشم پروردگار قرار می گیرند و مشمول عذاب سخت الهی واقع می شوند. پس از بیان معنای ویل با استفاده ازلغت نامه های معتبرعربی به جمع آوری آیاتی که کلمه ویل در آنها به کار رفته پرداخته ایم واحیانا به تفسیر مختصری از آنها اشاره شده است.ازمهمترین یافته های این مقاله می توان به این نکته اشاره کرد که هر جا قرآن کریم از این واژه استفاده کرده است ، بیشترهشداربه کافران و معاندان بوده است.و به آنان وعید عذاب و آتش داده است. ویل برای کسانی است که پیامبران و سفراء الهی را تکذیب نمودند و نسبت ناروا مثل دروغگویی یا جنون یا سحر به آنها دادند.
خلاصه ماشینی:
( مکارم شیرازی، 1374ش، ج26،ص245) در این مقاله، ابتدا به بررسی معنائی کلمه در معاجم و تفاسیر معتبر و کهن اشاره کرده،سپس کلماتی که از نظر معنا قریب به ویل هستند و برخی از مصادیق مخاطبین ویل، با استفاده از آیات قرآن کریم و تفاسیر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
کلمه ایست مرکب از (ویل لأمه) که در اصل برای نفرین بکار میرود ولی در تعجب و خوشی نیز بکار رفته است مانند «قاتله الله» و «لا اب لک» «رجل ویلمه و ویلمه»: مرد زیرک و هوشمند (فراهیدی،العین، ج8 ،ص 366)ویله و اصل آن ویل لامه است، پس چون آن را یک چیز قرار دادند (لا) را حذف کرده و تغییر دادند، ( طبرسی، ج20،ص59) ابن کیسان از نحویان قرن چهارم، در باره مشتقات این واژه می نویسد:« ویله» و «ویلا له» و« ویل له» و« ویح له» و « ویب له» و« ویس له»از جمله این لغتها در این معناست.
پس ویل در همچون روزی از برای تکذیب کنندگان است، مراد تکذیب انبیاء است و این منحصر به تکذیب رسالت نیست که اصلا انکار رسالت انبیاء و رسل کنند، اگر تکذیب یک حکم و فرمان الهی و فرمایشات نبی کنند صدق مکذب می کند، مثل انکار نصب امیرالمؤمنین برای خلافت در روز غدیر یا سایر ائمه یا انکار متعه ی حج و متعه ی نساء یا انکار حرمت لحم خنزیر و ربا یا سایر احکام ( طیب، 1378، ج12 ،ص 295) وای به حال کسی که آیات خدای را تکذیب می کند که قدر متیقن از جهنمیان همین ها هستند پس این جمله به دلالت الزامی دلالت دارد بر اینکه معذب های روز قیامت مکذبین در دنیا هستند و به دلالت مطابقی دلالت دارد بر اینکه حال آن روزشان واویلاست.