چکیده:
ملاصدرا بر پایه مبانی وجودشناختی تشکیک در وجود و حرکت جوهری اشتدادی نفس، وحدت نوعی انسان را انکار کرده و انسانها را به حسب حرکت جوهری ارادی دارای انواع گوناگون دانسته است. افرادی همچون ابن سینا، فخر رازی، نصیرالدین طوسی و شیخ اشراق مسئله نوع واحد بودن انسان را بررسی کردهاند، اما به دلیل نداشتن مبانی کافی به تحلیل و تقریر صحیحی از این مسئله دست نیافتهاند. ملاصدرا در آثار گوناگونش دلایل متعددی را بر انکار وحدت نوعی میآورد و در مقابل، تقریری از کثرت نوعی انسان بهدست میدهد. البته با توجه به نظریه ابدان طبیعی و مثالی، و حرکت جوهری اشتدادی نفس میتوان کثرت نوعی را در نشئه دنیا نتیجه گرفت.
خلاصه ماشینی:
شیخ اشراق به تشکیک در ماهیت قائل بود (شیخ اشراق، 1375، ج1: 160) و به همین دلیل، در تبیین تنوع انسان، ماهیت اصیل انسانی را در برخی از انسانها شدیدتر و در برخی دیگر ضعیفتر میدانست، ولی ملاصدرا در حکمت متعالیه از مبانی غنی و مستحکم وجودی و حرکت جوهری اشتدادی بهره برد و با ذکر مؤیداتی از آیات و روایات تقریری دقیق از کثرت نوعی انسان ارائه کرد.
البته در تبیین مبانی کثرت نوعی انسان، باید توجه داشت که «اصالت وجود و اعتباریبودن ماهیت» بهگونهای تقریر شوند که بر اساس آن، تشکیک در وجود و حرکت جوهری نفس قابل اثبات باشد، زیرا بنابر کثرت نوعی انسان، نفس باید همواره قابل شدت و ضعف بوده و حرکت جوهری اشتدادی داشته باشد؛ به این بیان که واقعیت خارجی، واقعیتی واحد و مصداق حقیقی و بالذات وجود است و ماهیت بالعرض و به تبع وجود در خارج موجود میباشد، زیرا اگر ماهیتها در خارج بهرهای از وجود داشته باشند و از هر مقطع واقعیت عینی که در حال اشتداد است، ماهیتی انتزاع شود، در این صورت در هر «آن» ماهیتی متمایز خواهیم داشت که این ماهیتهای متباین و متعدد، در حقیقت در خارج محقق خواهند بود و بینهایت ماهیت آنی در کنار هم در عالم عینی تحقق مییابند که اتصال در آنها بیمعناست و از این امر، تشافع اجزا لازم میآید که محال عقلی است (ملاصدرا، 2002، ج 3: 68).