چکیده:
شهودها در فلسفه اخلاق نقش توجیهی دارند و بیشتر نظریهها و داوریهای اخلاقی بر اساس آنها شکل میگیرند. پژوهشهای علمی و یافتههای متخصصان علوم شناختی در باب قضاوتهای اخلاقی، وثاقت و اعتبار شهودهای اخلاقی را زیر سؤال برده و دیدگاه سینگر مبنی بر قائلنشدن جایگاه ویژه برای شهودها در اخلاق را تقویت کرده و روشنگریهای جدیدی را در خصوص خاستگاه اخلاق ارائه کردهاند. سینگر معتقد است این یافتهها در کنار تبیین تکاملی از رفتار انسان نشان میدهد که نباید در پی یافتن عامل توجیهکننده شهودهای اخلاقی بود و نیز نباید همه آنها را معتبر و یقینی دانست. وی ابتنای اخلاق بر عقل محض را یگانه عامل بازدارنده از شکاکیت اخلاقی دانسته و ضمن نقد روش موازنه متأملانه رالز، بر این باور است که هر نظریه روششناختی یا معرفتشناختی، مانند روش موازنه متأملانه که برای شهودها در موارد خاص نقش ویژهای قائل باشد، از بنیان دارای نقص است و اساسا ممکن است سدی در برابر اصلاحات اخلاقی ایجاد کند. در این مقاله به طرح، بررسی و نقد دیدگاه پیتر سینگر در باب اعتبار شهودهای اخلاقی خواهیم پرداخت.
خلاصه ماشینی:
1. مبانی نظری دیدگاه سینگر سینگر میان مقام تحقق و مقام تعریف تمایز مینهد و عقل را معیار و ملاک ارزشداوری برای مقام تعریف معرفی میکند، اما در مقام تحقق معتقد است شهودهای اخلاقی ما دو منشأ عمده دارند: تکیه بر تبیینهای زیستشناختی پیتر سینگر در زمینه لزوم تامل مجدد در ماهیت شهودها و اعتبار و اتقان آنها، بر تأثیر علم و بهویژه زیستشناسی در باب اخلاقیات و منشأ آنها تکیه دارد.
(Singer, 2005: 350)اگر این سخن گرین درست باشد که پاسخهای شهودی ما به سبب تفاوتهایی در کشش و جذبه عاطفی موقعیتها ـ مانند سببیت برای مرگ فردی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ـ است، آنگاه این پرسش مطرح میشود که چرا باید در پی توجیه عقلانی این پاسخها بود؟ سینگر تأکید میکند که از تصدیق و تأیید نتایج اولیه گرین بهواسطه پژوهشهای بعدی، نتیجه میگیریم که او نه تنها اینگونه موقعیتها را توضیح داده، بلکه معمای فلسفی واگن برقی را نیز حل کرده است.
نقد سینگر بر موازنه متأملانه رالز همانگونه که گذشت سینگر پس از ارائه مؤیدهای دیدگاه خود درباره بیاعتباری شهودهای اخلاقی، تأکید میکند که هر نظریه روششناختی یا معرفتشناختی که برای شهودهای ما در موارد خاص نقش ویژه و اساسی قائل است، از بنیان دارای نقص است و به همین سبب، روش موازنه متأملانه (Reflective Equilibrium) که در ارائه نظریههای اخلاقی به کار گرفته میشود نیز معیوب و بیهوده است .