چکیده:
نسبت روششناسانه میان دو الگوی شناختی الهیات اسلامی و جامعهشناسی مدرن از دو بعد تزاحمها و تعاملها موضوع مقاله حاضر است. پرسش اصلی به چگونگی تمایز روشهایی بازمیگردد که متألهان مسلمان و جامعهشناسان در قرائت کلاسیک هر دو رویکرد به کار میبرند. نتیجه بررسیها بیانگر آن است که خاستگاه تزاحم یا تعامل میان روشهای بهکار رفته در قرائت کلاسیک از دو حوزه الهیات اسلامی و جامعهشناسی مدرن به اهداف مورد نظر متألهان و جامعهشناسان مربوط میشود. گرچه این دسته از جامعهشناسان نیز همچون متألهان در پی پاسخگویی به دغدغهها و نیازهایی اخلاقیاند، ولی متألهان با اتخاذ روشهای عقلی و نقلی میکوشند به نحوی یقینی، امکان دستیابی بشر به حقایق معتبر را در ارتباط با خداوند بهعنوان منشأ هستی فراهم کنند، اما جامعهشناسان با اتخاذ روشهای کمی و کیفی میکوشند تا به نحو اطمینانآوری به کشف قواعد حاکم بر حیات اجتماعی انسانها در شرایط معاصر دست یابند. روشهای الهیاتی به غایتهای معنابخش بنیادین معطوف است و روشهای جامعهشناختی به اطمینانهای عرفی در زندگی روزمره بازمیگردد. ضمن حفظ تمایزها میان این دو حوزه، هنگامیکه بحث از تحقق بیرونی و تاریخی مقاصد الهیاتی است، این دو حوزه نیازمند تبادل و تعامل با یکدیگرند تا امکانات تاریخی و عینی هر دوره در مسیر تحقق روشن شود.
خلاصه ماشینی:
گرچه این دسته از جامعهشناسان نیز همچون متألهان در پی پاسخگویی به دغدغهها و نیازهایی اخلاقیاند، ولی متألهان با اتخاذ روشهای عقلی و نقلی میکوشند به نحوی یقینی، امکان دستیابی بشر به حقایق معتبر را در ارتباط با خداوند بهعنوان منشأ هستی فراهم کنند، اما جامعهشناسان با اتخاذ روشهای کمی و کیفی میکوشند تا به نحو اطمینانآوری به کشف قواعد حاکم بر حیات اجتماعی انسانها در شرایط معاصر دست یابند.
از این منظر، اندیشمندان کلاسیک بهویژه آگوست کنت و امیل دورکیم تلاش کردند به منظور حفظ استقلال رویکرد جامعهشناسی بهعنوان رویکردی نوپا و بدیع، جنبههای تمایز میان روش جامعهشناختی را نسبت به دیگر حوزهها (بهویژهالهیات و فلسفه در قرائت کلاسیک آن) که تا پیش از آن به بحث از عوارض روابط اجتماعی انسان میپرداختند، تفصیل دهند (کنت، 2000: 116؛ دورکیم، 1383ب: 13-14).
گرچه هیچگاه نمیتوان از الهامبخشی فلسفه و الهیات در علوم طبیعی مدرن (از جمله جامعهشناسی) چشمپوشی کرد، اما بحث از نسبت میان الگوهای روششناختی الهیاتی اسلامی و جامعهشناختی، موضوع اصلی مقاله حاضر است.
هنگام تبیین موضوعی اجتماعی بهواسطه الگویی جامعهشناختی یا الهیاتی، چگونه روشها و شیوههای تأمین شناخت در این دو الگو متمایز میشود و در چه مواردی میتوان انتظار تعامل میان آنها را داشت؟ مقایسه منطق پاسخگویی و تبیین در نظام الهیات اسلامی و الگوهای جامعهشناختی، زمینه لازم را برای پاسخ به پرسش یادشده فراهم میآورد.
The Civilizational Function of the Quran: A Preliminary Investigation in the Field of the Early Civilization of Muslims Mohsen Alviri Faculty member of Baqir al-Ulum University alvirim@gmail.