چکیده:
انسان موجودی دوگانه است با نیمهای آسمانی و نیمهای زمینی. دریافت روابط پیچیدهی زندگی و فایدهرسانی به دیگران نتیجه خرد اوست که تعلق به نیمهی آسمانی دارد و درگذشت روزگاران مصدر پیشرفتهای ابتکاری و اکتسابی بوده است او از این نیمه برخود تکلیف میشناسد که هم سپاسداری از مظاهر نیکی و هم جلب عطوفت و مهربانی آنها در نعمتافزایی و پاسداری از سرمایههای انسانی است.واسطهی ارتباط انسان با این مظهرها، نیایش و نیکبندگی است و جشنهای عمومی از جملهی این واسطههاست؛ به خصوص که واژه جشن خود از ریشهی yaz در معنی نیایش است و واژههایی چون یسن، یشت، ایزد، یزدان و بعضی دیگر از همین ریشه و همپیوند با جشناند و برابر مقام دستوری معنی مناسب میگیرند. در این گفتار کوشش شده است که جشنهای آیینی و پیشینهی برخی از آنها بررسی شود.
خلاصه ماشینی:
"بمانده از آن خسرون یادگار (شاهنامه، 1385، 25) البته ایرانیان غربی، یعنی هخامنشیان تا زمان داریوش ابتدای سال را در مهرماه میگرفته و آن را فغکان مینامیدهاند اشارهی فخرالدین اسعد گرگانی را در ویس و رامین به همین مناسبت دانستهاند: همه اخترشناسان زیج بردندچو گردشهای ایشان را بدیدندکجا آنگه ز گشت روزگاران شمار اختران یکیک بکردنددر آذر ماه روزی برگزیدنددر آذرماه بودی نوبهاران (ویس و رامین، 1314، 44) ابوریحان بیرونی هم در شرح برنشستن کوسه به ثابت بودن گاهنما اشاره دارد و مینویسد: «آذرماه به روزگار خسروان، اول بهار بوده است» (بیرونی، 1316، 256).
از این جشنها آنچه در ارتباط با خلقت است به مدت پنج روز ادامه دارد به شرح زیر: میان بهار یا مئدیو زرمه روز 15 اردیبهشت، چهلوپنجم از سال = آفرینش زمین میان تابستان روز 15 تیر، صد و پنجم از سال = آفرینش آب جشن خرمن روز 31 شهریور، یکصد و هشتادم از سال بازگشت گله از کوهستان روز 30 مهرماه، دویست و دهمین روز = آفرینش گیاه میان سال سرد روز 20 دیماه، دویست و نودمین روز از سال = آفرینش جانور جشن پایان سال مقارن نوروز سیصد و شصت و پنجمین روز از سال = آفرینش انسان آیینهایی که در جشن نوروز و دیگر جشنهاست هر یک تفألی در جهت بهبود زندگی، دفع ناملایمات و سلامت و سرزندگی و نشاط است و بازیها و سرگرمیهای این روزها هم بیشتر در همین جهت دور میزند و غرض به جز از سلامت و سرفرازی و نشاط، شاد کردن ارواح درگذشتگان و مشتاق کردن آنان به بازگشت به خانه و آفرین و دعا در حق بازماندگان است."