چکیده:
قریة پاژ، از توابع شهر طابران توس، امروزه با نام فردوسی عجین شده است. در نظر ایرانیان، خاک پاژ از این جهت عزیز جلوه میکند که پرورانندة منجی فرهنگ ایران زمین و زنده کنندة زبان پارسی در دورة سیطرة فرهنگ و زبان اعراب بود. در سالیان دور، فرهیختگانی به قریة پاژ اشاراتی داشتهاند؛ اما منابع دست اولی که به این روستای تاریخی نظر داشتهاند اندک است. در دورة معاصر و از دهة ٤٠ خورشیدی بدین سو، پژوهشهایی دربارة پاژ صورت گرفته که البته به گونهای نبوده که بتوان گفت حق این خاک به شایستگی ادا شده است. پاسداشت پاژ، تنها به شکرانة هدیة بزرگی که به ملت ایران و جهان ادب ارزانی داشت، دور از انصاف مینماید. این سرزمین زادگاه و زیستگاه فرهیختگان و فرزانگان دیگری نیز بوده و مردم آن بیشک سهم بیشتری در تمدن و فرهنگ ایران زمین داشتهاند که فردوسی بزرگترین آنها بود. امید است یافتههای باستانشناسی اسرار نهفتة این خاک را هرچه بیشتر نمایان سازد.
خلاصه ماشینی:
فهرست فوق نشان میدهد که پاژ تنها فردوسی ـ شاعر بزرگ ـ را بر حسب اتفاق و تصادف در خود پرورش نداده است بلکه این قریه زادبوم چندی دیگر از فرهیختگان و مشاهیر نیز بوده و این امر این روستا را از حالت یک روستای معمولی خارج ساخته و آن را در زمرة یکی از بزرگترین قراء هزارگانة طوس قرار داده است.
به طوری که بر اساس پژوهش یکی از محققین، رجال و مشاهیر این روستا صرف نظر از سه شهر طابران، رادکان و نوغان به لحاظ تقدیم رجال فرهیخته به فرهنگ ایران، مقام اول را در میان دیگر قراء ولایت توس داشته است (سیدی، همان: ٣٨).
ناگفته نماند، در میان فهرستی که سمعانی مروزی و یاقوت حموی از رجال پاژ ارائه کردهاند عدهای هم با نسبت فازی مروزی یا بازی مروزی دیده میشوند که با توجه به این که قریة دیگری با همین نام در شش فرسخی شهر مرو وجود داشته است آنان باید جزو رجال آن شهر بوده باشند (یاقوت، ١٣٨٠: ج١، ٤٠٨؛ سمعانی، ١٤١٩ق: ج٤، ٣١٢).
بر این اساس عدهای بر این باور هستند که پاژی که زادگاه فردوسی بوده اکنون مکانی است غیر مسکون که در ٧٠٠ متری شمال غرب روستای فعلی پاژ واقع شده و به قلعه کهنه معروف است (لباف خانیکی، ١٣٧٣: ١١٤) ـ تل خاکی به ابعاد ١٣٠×١٤٠ متر و ارتفاعی حدود ١٠ متر (لباف خانیکی، ١٣٨٧: ١٢).