چکیده:
در شاهنامه نام حدود ٠٨٥ موضع جغرافیایی ذکر شده که یکی از آنها خراسان است. این نام از داستان یا پادشاهی کیکاوس وارد شاهنامه شده و تا اواخر عهد ساسانی چندین بار به عنوان بخشی از ایران زمین از آن یاد شده است؛ در حالی که خراسان نامی ابداعی توسط ساسانیان بوده است، امّا فردوسی به تبعیّت از شاهنامة ابومنصوری و آنهم به تاسی از خداینامههای عصر ساسانی نام خراسان را به جای پرتوة عهد پارتیان آورده است. در این مقاله به ذکر همة یادکردهای شاهنامه از خراسان پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
این نام از داستان یا پادشاهی کیکاوس وارد شاهنامه شده و تا اواخر عهد ساسانی چندین بار به عنوان بخشی از ایران زمین از آن یاد شده است؛ در حالی که خراسان نامی ابداعی توسط ساسانیان بوده است، اما فردوسی به تبعیت از شاهنامة ابومنصوری و آنهم به تأسی از خداینامههای عصر ساسانی نام خراسان را به جای پرتوة عهد پارتیان آورده است.
اولین بار در زمان پادشاهی کیکاوس و داستان جنگ بزرگ، با سالاری کیخسرو، نام خراسان سه بار در شاهنامه چنین آمده است: دگر لشکری کز خراسان بدندمنوچهر آرش سپهدارشان جهانجوی و مردم شناسان بدندگه نام جستن نگهدارشان (خالقی، جنگ بزرگ، ابیات ٢ـ١٧١، دفتر چهارم، ص ١٨١؛ مسکو، همان، ابیات ٥ـ١٧٤، ج٥، ص ٢٤٥).
آنگاه در اوایل پادشاهی هرمزد آمده است که چون دشمنان از همه سو قصد یورش به ایران را داشتند هرمزد با دولتمردانش مشورت کرد، وزیرش گفت: مهمتر از همه حفظ خراسان از یورش ساوهشاه است: چنین گفت موبد که بودش وزیرسپاه خزر گر بیاید به جنگابا رومیان داستانها زنیمترا ساوهشاه است نزدیکترز راه خراسان بود رنج ما که ای شاه دانا و دانشپذیرنیابند جنگی زمانی درنگز بن پایة تازیان برکنیمو زو کار ما نیز تاریکترکه ویران کند کشور و گنج ما (خالقی، ابیات ٩ـ٣٠٥، همان دفتر هفتم، ص ٤٩٠؛ مسکو، ابیات ٨ ـ ٣٠٢، همان جلد ٨ ، ص ٣٣٣).