چکیده:
تپة حاجتراب بهعنوان یکی از یادمانهای تاریخی موجود در فاصلة حدود ٣ کیلومتری جانب شرق شهر کهن طابران طوس، علیرغم اهمیت و ویژگیهای خاص؛ متاسفانه تاکنون مورد بررسی علمی دقیق از منظر تاریخی و باستانشناسی قرار نگرفته است و به همین دلیل کاربری دقیق آن را نمیتوان معلوم کرد. لیکن از خلال برخی شواهد ظاهری موجود میتوان آن را قلعهای با کاربری نظامی نامید.در این جستار تلاش شده است با بررسی متون تاریخی و وضعیت کالبدی تپه، شواهد بیشتری که ناظر به تایید فرضیة کاربری نظامی این محوطة تاریخی باشد بهدست آورده و در قالبی منسجم تدوین گردد.امید است این بررسی و مطالعة مختصر زمینهساز توجه بیشتر به این یادمان تاریخی ارزشمند دشت توس و نیز راهگشای پژوهشهای دقیقتر پیرامون این محوطة تاریخی باشد.
خلاصه ماشینی:
توس، طابران، تپة حاجتراب، تپه نادری، سازة دفاعی درآمد ولایت دیرسال و تاریخی توس، اگرچه در گذشته به عنوان دومین ولایت ربع نیشابور چهار شهر «رادکان، طابران، بزدغور، نوقان» را شامل میشده (اصطخری، ١٣٦٨: ٢٠٥) و گسترة جغرافیایی آن، شامل حوضة آبریز کشفرود، وسعتی بالغ بر شانزده هزار کیلومترمربع را در بر میگرفته است(سیدی، «توس در حماسه و تاریخ باستان»، ١٣٧٣، کتاب پاژ، ش ١٤ـ١٣: ١٩) اما امروزه نام طوس تنها بر محدودة شهر تاریخی «طابران طوس» و روستاهای محصور در میان حصار و باروی نیمه ویران آن اطلاق میگردد.
حالآنکه بنابر گزارش منابع تاریخی، حداقل تا اواخر عهد صفوی و همزمان با سیطرة افغانها، این منطقه موسوم به «قلعه حاجیتراب»٢ بوده است (استرآبادی، ١٣٤١: ٤١ـ٤٠) ؛ براساس بررسی و مطالعات تاریخی انجام شده، در جریان جدال بین ملکمحمود سیستانی و نادرقلیبیگ افشار و (رجوع شود به تصویر صفحه) نمای کلی تپة حاجتراب از مدخل محوطه جنگ و گریزهای صورت گرفته بین سپاهیان و هواخواهان ایشان، نادر در سال ١١٣٧ ق/١٧٢٥ م٣ برای مدتی «دژی را در شرق شهر [طابران] به نام «شیرخانه قلعة طوس» موسوم ب «قلعه حاجیتراب» مقر سپاهیان خویش قرار داده تا خاطر ملک[محمود سیستانی] را در شهر مشهد پریشان داشته باشد» (سیدی، ١٣٧٨: ٢٢٣).
از بررسی موقعیت جانمایی شده برای این قلعه یعنی بر سر راه مواصلاتی اصلی مشهد به طابران و در فاصلة اندکی از رودخانة کشفرود، اینگونه بهنظر میرسد که این قلعة به نسبت کوچک در قیاس با برج و باروی طابران، به عنوان بخشی از استحکامات دفاعی شهر و در نقش پیشآهنگ مقابله با تهاجمات نظامی احتمالی، از یک سوی قابلیت بازدارندگی و ایجاد وقفه در روند حرکت مهاجمان را داشته است و از دیگر سوی در نقش خطری که سپاهیان محاصره کنندة شهر را همواره از پشت سر تهدید نماید، میتوانسته است ظاهر شود.